Marlon Brando.jpg

یلم پدر خوانده در سال 2001 برای اولین بار به همراه دو نسخه ی دیگرش  بر روی دی وی دی رفت . سه دی وی دی به همراه یک دی وی دی پشت صحنه در یک مجموعه به نام پدر خوانده به بیرون عرضه شد سال 2007 هم دوباره بر روی دی وی دی عرضه شد این بار بر روی 5 دیسک دی وی دی با عنوان تجدید کوپولا .... سال 2008 این محموعه روی دیسک های بلورین به بازار عرضه شد .

فیلم 

در جشن عروسی کانی، 

دختر دون ویتو کورلئونه، با کارلو ریزی :

 در اواخر تابستان ۱۹۴۵ شروع می‌شود. 

وقت پدرخوانده برای شنیدن خواهش‌های دوستان و زیردستان چاپلوس پر شده‌است. 

یکی از این خواهش‌ها را پسرخواندهٔ او، جانی فونتین خواننده مطرح می‌کند. 


در این میان، مایکل، کوچک‌ترین پسر دون، از خدمتش در جنگ جهانی دوم بازگشته‌است و به همراه دوست دخترش وارد جشن عروسی می‌شوند. 

کمی بعد وکیل خانواده، تام هاگن، وارد فیلم می‌شود.

 او بی‌خانمانی آلمانی-ایرلندی و دوست سانی، پسر بزرگ دون کورلئونه، بوده‌است. 

دون، هاگن را در کودکی به خانه آورده و مانند پسر خودش او را بزرگ کرده‌است. 

حال در بزرگسالی او وکیل شخصی و محرم اسرار خانواده‌است.

بعد از جشن، هاگن به هالیوود می‌رود و از رئیس استودیو، ولتز، می‌خواهد که فونتان را در فیلم به بازی بخواند. هاگن از طرف دون کورلئونه به ولتز برای پایان دادن به اعتصاب کاری که در حال از هم گسیختن استودیو بود، پیشنهاد کمک می‌دهد و اضافه می‌کند که دون لطف او را تا ابد فراموش نخواهد کرد.


 این خدمت دون در ازای واگذاری نقش کلیدی فیلم به فونتان است. 

ولتز که هنوز از فونتان به خاطر رابطه‌اش با هنرپیشهٔ جوانی که وی برای شکوفایی و موفقیتش وقت و پول زیادی صرف کرده بود، بسیار عصبانی است، این پیشنهاد را نمی‌پذیرد.

 ولتز فونتان را به این خاطر سرزنش می‌کند که باعث شده بود این هنرپیشهٔ آینده‌دار قبل از آن‌که توسط او به یک ستاره تبدیل شود از دستش در برود و غضبناک هاگن را از منزلش بیرون می‌کند. 

صبح روز بعد، وقتی که ولتز از خواب برمی‌خیزد، سر بریدهٔ اسب اصیلش را که ششصد هزار دلار وقت آمریکا ارزش داشت و یک سرمایه هنگفت به حساب می‌آمد در تخت‌خواب خود می‌بیند.

وقتی که تام به نیویورک برمی‌گردد، خانواده در حال معامله با ویرجیل سولوتزوی ترک، یک دلال با نفوذ هروئین، هستند. سولوتزو از دون کورلئونه تقاضای حمایت سیاسی و یک میلیون دلار پول برای واردکردن عمدهٔ هروئین و پخش آن می‌کند. علی‌رغم قول سولوتزو مبنی بر برگشت خیلی خوب پول، دون کورلئونه وارد معامله نمی‌شود، اما سانی بی‌تجربه برخلاف پدرش به این معامله اظهار علاقه می‌کند.

لوکا براسی، گانگستر وفادار دون کورلئونه ماًمور جمع‌آوری اطلاعات از خانوادهٔ تاتاگلیا، از حامیان سولوتزو، می‌شود.

 او خیلی زود توسط آن‌ها کشته می‌شود. 

پس از امتناع دون کورلئونه، تام هاگن توسط سولوتزو دزدیده می‌شود. 

خود دون، اندکی پس از خرید میوه از یک دکه مورد حملهٔ مسلحانه قرار می‌گیرد.

 با این تصور که دون کورلئونه از بین رفته‌است، سولوتزو هاگن را راضی می‌کند که به سانی همان پیشنهادی را بدهد که خود او قبلاً به پدرش داده بود.

 پس از آزادی هاگن، سانی از قبول پیشنهاد سرباز می‌زند و قول می‌دهد که برای تلافی سوء قصد به جان پدرش، که به هر نحو زنده مانده بود، با تمام قوا با تاتاگلیاها بجنگد.

 اکنون خانواده کورلئونه خود را برای جنگ شدید احتمالی با سایر خانواده‌ها نیز آماده می‌کند و سایر خانواده‌های مافیا برای جلوگیری از یک درگیری ویرانگر، علیه کورلئونه‌ها جبهه می‌گیرند. 

در حالی‌که کورلئونه‌ها جمع‌اند و تلاش می‌کنند با لوکا براسی تماس بگیرند، جلیقه براسی به دستشان می‌رسد، جلیقه‌ای که دور یک ماهی مرده پیچیده شده‌است: 

یک پیغام سیسیلی (لوکا براسی با ماهی‌ها خوابیده).


مایکل که در تجارت خانواده وارد نشده‌است و خانواده‌های دیگر او را به چشم یک غیرنظامی می‌بینند برای عیادت پدرش به بیمارستان می‌رود؛ ولی هیچ اثری از افراد پدرش که باید برای محافظت از او کشیک بدهند، نمی‌بیند. بدین ترتیب متوجه می‌شود که برای شلیک مجدد به پدرش، دوباره برنامه‌ای ریخته شده‌است.

 مایکل با این‌که کمک خواسته، نگران این است که قبل از رسیدن کمک اتفاقی بیفتد مایکل، داماد انزوی شیرینی‌فروش را که برای ادای احترام به بیمارستان آمده بود به خدمت خود می‌گیرد. 

به او می‌گوید که بیرون بیمارستان در کنار او بایستد و تهدیدگرانه خود را مسلح جلوه دهد. 

بعد از مدتی ماشین‌های پلیس به سرکردگی سروان مک‌کلاسکی از راه می‌رسند.

 مایکل، مک‌کلاسکی را به آدم سولوتزو بودن متهم می‌کند، و او هم با یک مشت فک مایکل را می‌شکند.

 مایکل در عین بی‌گناهی در شرف دستگیری است که تام هاگن با کاراگاهان خصوصی از راه می‌رسد. 

آن‌ها حکمی از دادگاه مبنی بر حمل اسلحه دارند. مک کلاسکی صحنه را واگذار می‌کند و دون در امنیت قرار می‌گیرد.


ووووووووو.......

در انتهای فیلم، 


کی می‌بیند که کلمنزا و روکو کاپورژیم جدید به مایکل ادای احترام می‌کنند، دستش را می‌بوسند و او را «دون کورلئونه» خطاب می‌کنند. در به روی او بسته می‌شود، و این در حالی است که مایکل دقیقاً همانی شده که پدرش نمی‌خواست.


====================


پدر خوانده فیلمی بسیار دیدنی و جذاب است که با بازی هنرمندان بزرگی همچون :

مارلون براندو  در نقش دون ویتو کورلئونه

آل پاچینو در نقش مایکل کورلئونه 

رابرت دووال در نقش تام هاگن



دایان کیتن در نقش کی آدامز-کورلئون

جان کازال در نقش فردو کورلئونه

تالیا شایر در نقش کانی کورلئونه

ایب ویگودا در نقش سالواتوره تسیو

آل لتیری در نقش ویرجیل سولوتسو

جیانی روسو در نقش کارلو ریتزی

استرلینگ هایدن در نقش کاپیتان مک کلوزکی

لنی مونتانا در نقش لوکا براسی

ریچارد کونته در نقش املیو بارزینی

ال مارتینو در نقش جانی فونتین

جان مارلی در نقش جک وولتز

آلکس روکو در نقش مو گرین

مرگانا کینگ در نقش کارملا کارلئونه

سالواتوره کورسیتو در نقش آمریگو بوناسرا

کورادو گیپا در نقش دان توماسینو

فرانکو چیتی در نقش کالو

آنجلو اینفانتی در نقش فابریزیو

جانی مارتینو در نقش پائولی گاتو

ویکتور رندینا در نقش فیلیپ تاتاگلیا

تونی جورجو در نقش برونو تاتاگلی

و بسیاری از بازیگران بزرگ آمریکائی است.