لالا کن دختر زیبای شبنم ----لالا کن روی زانوی شقایق
بخواب تا رنگ بی مهری نبینی ---تو بیداریه یک تلخ حقایق
دختری قربانی خشم پدری شد که در قرن وسطا زندگی میکرد .
مردی بی رحم که : نام پدر رومینا را با خود میکشید .
پدری که بوئی از عشق پدری نداشت .
معمولا دختر پدر خود را قهرمان زندگیش میداند و به او تکیه میدهد اما ....
اما رومینا چی ؟
به دیواری تکیه کرده بود که هر آن رویش آوار میشد .
دختری زیبا با آمال و آرزو هائی که با خود به گور برد .
عمرش عمر شقایق بود اما :
نتوانست حتی همان کوتاهی غمرش لحظه ای را زندگی کند بدون حول و والا و هراس و ترس
ترس از موجودی وحشتناک که نام پدر را به لجن کشید .
چرا باید دختر در خانه ی پدری امنیت نداشته باشد و رو به کسی بیاورد که در باورش عاشقش بود .
دختر در این سن اشتباهاتی میکند اما کشتن او دور از انصاف بود .
در این سن دختران حتی عاشق معلم خود نیز میشوند .
فرزند کربلائی رضا اشرفی !!!چه گستاخانه نام خودش را در آگهی ترحیم نوشته بود ...
بهمن از 9سالگی عاشق رومینا بود زمانی که توانست مبایل به دست بگیرد وارد رابطه با بهمن شد سن یازده سالگی
رومینا به جرم دوست داشتنش کشته شد و زیر خروارها خاک به خواب ابدی رفت .
چه پایان غم انگیز ی داشت این عشق ...
بهمن سی ساله سنی بود و پدر رومینا به او گفته بود عمرا دخترم را به شما بدهم .
رومینا به بهمن میگوید پدرم من را به تو نمیدهد بیا با هم فرار کنیم با هم فرار میکنند و .رومینا به خانه ی خواهر بزرگترش بهمن میرود و خواهرش به بهمن میگوید تا زمانی که محرم نشده اید حق نداری در این خانه باشی او بهمن و پسرش را از خانه بیرون میکند تا رومینا راحت باشد چون او را ناموس خود میدانست.پنج روز اون جا بود .
دختره میگفته پدرم منو آزار میده اذیتم میکنه اگه نیایی مرا ببری خودمو میکشم .
دو سال در ارتباط تلفنی بودیم
دختره به بهمن گفته بود پدرم مرگ موش خریده بود منو بکشه و طناب که خودمو دار بزنم نگذار دستم به خونت آلوده شود خودت خودت را بکش .
به خواستگاریش رفتم پدرش گفت من دخترم را به تو نمیدهم .
دوباره به خواستگاریش رفتم
خونه ی خواهرم جمع دشدیم عقد کنیم پدرش برام تله گذاشته بود منو با پلیس آگاهی تحویل داد . برایم تله گذاشته بود .
دختره در آن جا به پلیس گفت اگر مرا تحویل پدرم بدهید مرا خواهد کشت .
اما کو گوش شنوا ...خواهر بهمن میگوید در آن جا حرفی به من زد که چنان تو گوشی بهش زدم وقتی از او پرسیده میشود چه حرفی پدرش به شما زد میگفت از گفتنش خجالت میکشم او به من گفت به دخترم خودم تجاوز خواهم کرد .
=======
برادر این دختر زمانی که پدرش در خواب او را با داس میکشد بیدار بوده و دیده که پدرش چه کار کرده ...
بستگان رومینا میگویند :
از خون رومینا روی صورت برادرش ریخته شده بود .
پدر رومینا بعد از قتل گیسوان او را با داس میبرد و فریاد میزند
کشتمش ببینید چه غیرتی دارم !
او بچه تو داریست گاهی بهانه میگیرد و گریه میکند .ممکن است با گذر زمان به خاطر سوالات بیجوابی که دارد پرخاشگر شود .
باید شاهد آن باشیم که رفتارهای پر خطر از او سر بزند و خشنونت دیده شده را باز تولید کند .(یکی از فعالان حقوق کودکان )