بچه ها دنیای زیبایی دارند میدانید چرا ؟؟؟چون هنوز ذهنشان درگیر چیزی نیست ...


بزرگا دنیای درگیری دارند ......چون همه اش از خودشان می پرسند چرا ...


سالمندان به گذشته های دور می اندیشند  ...چون تازه فهمیدند چقدر بیهوده عمرشان گذشت


/////////////////


وقتی چشم باز کردم همه چیز را دیدم ... همه چیز را


وقتی بچه گی  می کردم همه چیز را شاد می دیدم حتی مداد نقاشیم را


وقتی به سن جوانی رسیدم آی جوانی کردم ....آی جوانی کردم


وقتی به سن بلوغ رسیدم ... آه خدا ...تازه فهمیدم چقدر ساده نگر بودم


ساده نگریهایم را یک جا حمع کردم ...گذاشتم یک کفه ترازو


تازه  فهمیدم  چقدر فرو رفتم ...اما نفهمیدم


///////////////


ادمی  هی میرود ....می دود ...میخورد ...مینوشد ...میپرد ...می افتد ... بلند میشود ...شکسته می شود


خرد میشود ... له میشود ...میگرید ... میخندد...جفا میکند ... خطا میکند ... کینه می ورزد ...می بخشد ... با خرد میشود ...


بی خرد میشود ...اما هرگز نمی خواهد بفهمد که تا خرخره فرو رفته است ...


/////////////////


وقتی به چهره ی مادرم  نظر کردم


اندوهی از غم دیدم


غمی پنهان که من آن را ندیده بودم


پرسیدم ؟؟؟


چه شده ؟؟؟گفت ؟ یعنی چی ؟؟؟


گفتم چرا غمگینی ؟؟؟


گفت :هیچی


یعنی چی هیچ چی ؟؟


هیچی دیگه  ... چیزیم نیست


دوباره پرسیدم


چی شده ؟؟؟


گفت در حیرانم


حیران چی ؟؟؟


حیران این که من و تو چقدر از هم دوریم ...


////////////


اشکم سرازیر میشود


می گویم پیاز پوست کند ه ام


باز می گریم


میگویم از خوشحالی اشکم در آمد


باز میگریم


گونه ام خیس از اشگ می شود


میگویم  غبار به چشمم رفته


باز گریه امانم را می برد


میگویم قطره داخل چشمم ریخته ام


آه خدا تا کی ؟؟؟


پنهان کنم غم درونم


////////////////


آ....خدا غم درد های مرا پایانی هست ؟؟؟


اگر نیست پس زود تر راحتم کن


که دیگر توان و امانم بریده است


/////////////////


به آیینه مینگرم


این منم زنی تنها


در پیچ و خم زندگی مانده ام تنها


دستی به رویش می کشم


نازش میکنم


میگویم درست میشود


      غم جایش را به شادی میدهد .....  با با درست میشه ...   بخند ...نمی دانم چرا         ؟؟؟؟   پوزخنده تلخی زد


                                                                         /////////////////


             مادر تک آوری است که در مقابل تمام مشکلات زندگی چنان پاتکهایی می زند تا بچه به جایی برسد

           اما...اما ...اما خدا نکند که از طرف بچه هایش شکسته شود...دیگر هیچ چینی بند زنی نمی تواند آن را بند بزند


                                                                      /////////////////////


با بغض می نویسم


شما با خنده بخوانید



///////////



ممنون از شما عزیزان