تلویزیون
اولین بار تلویزیون را یک یهودی وارد ایران کرد به نام حبیب ثابت
او بزرگترین خانه را در ایران داشت که بارها میخاستند خانه اش را خراب کنند و آپارتمان سازی کنند . اما به تازگی فهمیدم که میراث فرهنگی
دست گذاشت روش و از این کار جلوگیری کرد .از این بابت خوشحالم
ثابت یهودی بود . او خیلی کارخانه های دیگر را به ایرا ن آورد کوکا کولا و ......
وقتی تلویزیون به ایران آمد مردم به این وسیله میگفتند قوطی شیطان
مادرم میگفت یادم میاد زمانی که تلویزیون خریدیم نزدیکا غروب که میشد. حیات را جارو و آب پاشی میکردیم گلیمی در حیات پهن میکردیم
سماور را روشن می کردم استکان و قوری و چای را می گذاشتم بیرون تا آن جا یعنی در حیات چایی یا شام بخوریم .
و تلویزیون را جایی در حیات قرار میدادیم تا همسایه ها از همه طرف بتوانند ببینند . آن موقع همه تلویزیون نداشتند . پشت بامها به هم وصل بود.
همسایه ها می آمدند روی پشت بام و از اون بالا تلویزیون را تماشا میکردند.سریال قمر خانم اون زمان خیلی طرفدار داشت . ووقتی پخش میشد ه
همهئ ی همسایه ها تخمه خشک کرده را بو میدادند میاوردند رو پشت بام و در حال تماشای سریال می خوردند.
///////////////////////////////////////
آگهی خرید تلویزیون شاوب لورنس
////////////////////////////
از بسکه نشتم تو خونه مثل دیوونه
از دنیا هی گله کردم دیگه من خسته شدم
هر چی به این شوور میگم آخرش از تنهایی من دق میکنم
از صبح تا شب به دنبال کاسبیه
صبح که میشه باز دو باره د برو که رفتی
مرده میگه
چی چی یز ایقده تو نق میزنی ..قیل مکنی ... قال می کنی ...یه چیزیو دنبال میکنی
زنه میگه
عصری که بچه ها میایند ...دیوار راست را میگیرند بالا میرند ...این ور و اون ور میزنن
به هر جایی سر میزنند . ..
مرد میگه
اخم نکن ...تخم نکن ... لب ور نچین دیگوری مگوری ...قربونه اون اخمت بره شوورت ایشاالله....
مگه تو نگفتی که منو این ور و اون ور میبری / کناره دریا میبری ...هان ...
کسی که بچه داره شوور داره این جا و اونجا نمی رد
کنار دریا نمی ره ...اگه دندون سره جیگر بزاری دنیا را من فردا میارم تو خونه ببین و نگاه کن
فکری میکنه ؟؟؟ میره واسه خرید تلویزیون ... چشم زنشو می بنده ... و میگه
دنیا اومد این جا عزیز جون
شاوب لورنس همونس که میخاستی ... شاوب لورنس یک دنیاست راسی راسی
اگه اصفهان ما نصف جهانه
شاوب لورنس خودش همه ی جهانست
