ساسانیان به نوروز نک روژ میگفتند .


در طول حکومت ساسانیان اهمیت نوروز افزایش یافت. نه تنها یک عید ملی بود بلکه ایام تمیز کردن محیط زیست، پوشیدن لباس نو، تمیز کردن بدن، استغفار از گناهان، دلجویی از پیران، تجدید دوستی‌ها، استحکام خانواده و بیرون کردن افکار بد و پلیدی‌ها از روح و روان به شمار می‌آمد.

 

در این دوره تشریفات نوروزی مفصل شد، از جمله روشن کردن آتش روی بام‌ها در شب نوروز به منظور سوزاندن پلیدی‌ها که اینک این رسم به روشن کردن شمع سر سفره هفت سین تبدیل شده است. ساسانیان معتقد بودند که هدف کوروش بزرگ از اعلام نوروز به عنوان یک روز ملّی؛ برقراری عدالت، نظم، برادری، انساندوستی و پاکدامنی بوده و باید تحقق یابد.


ساسانیان در این ایام چنین بود که پادشاه به روزنوروز بار عام را شروع می‌کرد و حق‌های حشم و لشکر را می‌گزارد و حاجت آن را روا می‌کرد و بعد از آن زندانیان را آزاد و مجرمان را عفو می‌نمود، به عنوان نمونه شاپور دوم به دانیال نامی ‌که سردار نظامی ‌او بود در روز نوروز خلعت داد و انوشیروان و بقیه پادشاهان در نوروز متهمان را می‌بخشیدند و به کسانی که در جنگ پیروز می‌شدند جایزه می‌دادند و حتی به کشاورزان و دامپروان نمونه نیز هدایا و خلعت می‌دادند.»

 
ساسانیان نوروز را«نوک روژ» می‌گفتند: «به موجب روایت دینکرد، هر پادشاهی در این روز فرخنده رعیت ممالک خویش را قرین شادی و خرمی ‌می‌کرد و در این عید کسانی که کارمی‌کردند، دست از کار کشیده و به استراحت و شادمانی می‌پرداختند.
 عید نوروز شش روز متوالی دوام داشت. و در این شش روز سلاطین ساسانی بار می‌دادند و نجبای بزرگ و اعضای خاندان خود را به ترتیب منظم می‌پذیرفتند و به حضار عیدی می‌دادند.
روز ششم را سلاطین برای خود و محرومان درگاه جشن می‌گرفتند. در روز اول و روز ششم نوروز، همه نوع مراسم متداول ملی اجرا می‌شد. در روز اول مردم صبح بسیار زود برخاسته، به کنار نهرها و قنات‌ها رفته شست و شو می‌کردند و به یکدیگر آب می‌پاشیدند و شیرینی تعارف می‌کردند. صبح پیش از آن که کلامی‌ ادا کنند شکر می‌خورند یا سه مرتبه عسل می‌لیسیدند و برای حفظ بدن از ناخوشی‌ها و بدبختی‌ها روغن به تن می‌مالیدند و خود را با سه قطعه موم دود می‌دادند. در این روز سکه نو می‌زدند و آتشکده‌ها را پاک و طاهر می‌کردند.

ارسوم دیگر این زمان چنان چه که گفته شد ریختن آب بوده است به یکدیگر درصبح نوروز و این رسم نیز در قرون اسلامی ‌به صورت گلاب پاشیدن باقی ماند.
 
در صبح روز ششم (خرداد روز) از ماه فروردین مردم خود را با آب می‌شستند و احتمال دارد که این رسم به افتخار خرداد فرشته نگهبان آب بوده باشد.
وصول مالیات‌های مملکتی در ایام سلاطین ساسانی در نوروز آغاز می‌شد. در هر یک از ایام نوروز پادشاه بازی سپید پرواز می‌داد، و از چیزهایی که پادشاه در نوروز به خوردن آن تبریک می‌جست اندکی شیر تازه و خامه و پنیر تازه بود.
 
بیست و پنج روز قبل از نوروز در صحن دارالملک، دوازده ستون از خشت خام برپا می‌شد که بر ستونی گندم و بر ستونی عدس و بر ستونی کاجیله و بر ستونی ارزن و بر ستونی ذرت و بر ستونی لوبیا و بر ستونی نخود و بر ستونی کنجد و بر ستونی ماش می‌کاشتند و این‌ها را نمی‌چیدند مگر به ترنم و لهو، در ششمین روز نوروز، این حبوب را می‌کندند و در مجلس

می‌پراکندند و تا روز مهر از ماه فروردین (شانزدهم فروردین) آنها را جمع نمی‌کردند.


این حبوب را برای تفال می‌کاشتند و گمان می‌کردند که هر یک از آنها نیکوتر و بارورتر شد محصولش در آن سال فراوان خواهد بود.
در ایام نوروز مخصوصا نواهایی مخصوص در خدمت شاه نواخته می‌شد که فقط اختصاص به همین جشن‌ها و ایام داشت.
 از رسوم دیگر درباری این عهد این بود که پادشاه در نوروز مایحتاج اولیه سالیانه دفتری و چیزهای دیگر درباری را تهیه می‌کرد و از قبیل کاغذ و پوست‌هایی که در آن نامه‌ها و بخشنامه‌ها نگاشته می‌شد و آن چه مهر کردنش از طرف پادشاه بود آخر آن کاغذ مهر می‌شد و آنها را «اسپیدا نوشت» یا «اسپید نوشت» می‌نامیدند.
پادشاه پس از آن که در بامداد نوروز زینت خود را می‌پوشید و لباسی را که معمولا از برد یمانی بود بر تن می‌کرد به تنهایی در دربار حاضر می‌شد و شخصی که قدم او را به فال نیک می‌گرفتند بر شاه داخل می‌گردید.

 
برخی نگاشته اند که اولین کس از بیگانگان که در بامداد نوروز به خدمت شاه می‌رسید موبدان موبد بود که با جامی ‌زرین و پر از می‌و انگشتری و درمی‌و دیناری خسروانی و دسته ای سبز و شمشیری و تیر و کمان و دوات و قلم و اسبی و بازی و کودکی نیک روی پیش شاه می‌آمد و جام شراب را به پادشاه می‌داد و دسته خوید را در دست دیگر او می‌گذاشت و دینار و درم در پیش تخت وی می‌نهاد. مقصود ایشان از آوردن این چیزها که گفته شد این بود که شاه و بزرگان را دیده بر آنها افتد تا در همه سال شادمان و خرم باشند و آن سال برایشان مبارک گردد . پس از این مقدمات بزرگان به خدمت می‌آمدند و هدایایی تقدیم می‌نمودند


از رسوم عمومی‌ نوروز در آن عهد یکی برافروختن آتش بود در شب نوروز و این رسم بعدها در زمان عباسیان نیز در بین النهرین رواج داشت و شاید آتشی که در عصر حاضر در شب‌های چهارشنبه سوری (چهارشنبه آخر سال) می‌افروزند نتیجه همین رسم قدیم باشد.
 اما دلیل افروختن آتش در شب نوروز واضح است که به علت احترام عنصر آتش در نزد ایرانیان قدیم بود. برخی چون ابوریحان نیز گفته اند که جهت افروختن آتش در این شب تصفیه جو و از میان بردن عفونات مولد؛ از فساد هواست. اولین کسی که این رسم را بنیاد نهاد شاید هرمز دلیر پسر شاپور پسر اردشیر بابکان باشد.
 
از رسوم متداول این زمان هدیه دادن شکر است. این رسم را گر چه ابوریحان بسیار قدیم می‌داند ولی شاید از زمان ساسانیان تجاوز ننماید. این رسم در مهرگان نیز معمول بوده است.
باشکوه ترین و زیباترین آیین این زمان که هنوز هم بر جای مانده است و آن زمان در نزد عامه مردم و نیز در دربار شاهان مرسوم بود، کاشتن سبزی است.