کوروش کبیر
نوروز روز ملی و جشن همه کسانی است که در فلات ایران (ایران زمین) خود و یا نیاکانشان به دنیا آمدهاند و تاریخ و فرهنگ مشترک دارند، از جمله تاجیکها، افغانها، کردها و ... و ساکنان سرزمینهایی که در طول قرون و اعصار، امپراتوری ایران را تشکیل داده بودند.
در این سخن به برخی از رویدادهایی که توسط شاهان و پادشاهان ایرانی در نوروز رخ داده است اشاره میکنیم:
کوروش بنیانگذار امپراتوری ایران که از مادر، «ماد» و از پدر، «پارس» بود نخستین حکمران ایرانی بود که نوروز را عید رسمی اعلام داشت و در سال 534 پیش از میلاد دستورالعملی برای اجرای مراسم دولتی آن تدوین کرد که شامل ترفیع نظامیان، ابلاغ انتصابات تازه، سان دیدن از سربازان، عفو مجرمین پشیمان، ایجاد فضای سبز و پاکسازی محیط زیست ـ از منازل شخصی گرفته تا اماکن عمومیـ بود.
چهارسال پیش از آن، کوروش پس از تصرف بابل، نوروز را در آن جا جشن گرفته بود و به این سبب برخی از مورخان، زمان اعلام رسمی و عمومی شدن نوروز به عنوان عید ملی را سال 538 قبل از میلاد نوشته اند. بابل در 29 اکتبر سال 539 پیش از میلاد به تصرف ایران درآمده بود.
در دوران هخامنشیان، یازده روز اول فروردین ویژه انجام مراسم نوروز بود. شاه در نخستین روز سال نو روحانیون، بزرگان، مقامات دولتی و فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان و نمایندگان سرزمینهای دیگر را میپذیرفت و ضمن سپاسگزاری از عنایات خداوند، گزارش کارهای سال کهنه و برنامههای دولت برای سال نو و نظر خویش را بیان میکرد که نصبالعین قرارگیرد.
شاه سپس پیشکشها را دریافت میکرد که نمونه آن در کنده کاریهای تخت جمشید دیده میشود. آن گاه مراسم سان و رژه برگزار میشد و افسرانی که قهرمان دفاع از وطن شده بودند، ترفیع و پاداش میگرفتند و مقامات تازه و قضات نو معرفی میشدند.
در نوروز، مردم نخست به دیدن سالخوردگان خانواده، بیماران و از کارافتادگان میرفتند و ادای احترام میکردند.(احترام و رعایت احوال سالخوردگان و نسل بازنشسته، در میان ایرانیان همواره نهایت اهمیت را داشته است) سپس عید دیدنی آغاز میشد. پیش از دید و بازدیدها، در لحظه تحویل سال، هر فرد از خدا میخواست که در سال نو روان او را پاک و آرام نگهدارد. این مراسم پس از 25 قرن به همین صورت ادامه دارد و باعث اعجاب ملل دیگر شده است.
سران دولت هخامنشی در آداب و رسوم و قوانین سرزمینهای غیر آریایی نشین کمتر مداخله میکردند ولی در مصر که بیش از یک قرن (121 سال و چند ماه) یکی از ایالات ایران به شمار میرفت، آیینهای نوروز را رواج داده بودند و با اعزام سفیر به حبشه (اتیوپی) از شاه انتخابی این کشور خواسته بودند که نوروز را به رسمیت بشناسد و برگزار کند، آلودن محیط زیست (آب و هوا و زمین) را منع و برای دروغ گفتن و سوء نیّت مجازات در نظر بگیرد.
///////////////////////////////////
داریوش که در گسترش آیینهای نوروزی در میان متصرفات غیر آریایی امپراتوری ایران سعی بسیاری داشت، در مراسم نوروز 515 پیش از میلاد (هفت سال پس از آغاز فرمانرواییاش) تصمیم خود را در زمینه ایجاد سنگ نبشته بیستون - حاوی آرزوها، اندرزها و شرح قلمرو ایران- اعلام کرد که مورخان با توجه به این سنگ نبشته گفته اند که ایران تنها کشور جهان است که «سند مالکیت» دارد.
بزرگترین آرزوی داریوش که در این کتیبه آمده، این است که خداوند ایران را از دشمن، دروغ و خشکسالی دور سازد.
پس از تکمیل ساختمان عظیم و زیبای تخت جمشید در پارس و گشایش آن، آیینهای رسمی نوروز، باشکوه بیمانندی در آن جا برگزار میشد. مراسم نخستین نوروز در تخت جمشید، دو هفته طول کشید. مردم عادی در تالار صدستون و سران ایالات و مقامات تراز اول در تالارهای دیگر این کاخ حضور مییافتند. کار ساختن تخت جمشید 51 سال طول کشید.
داریوش یکم تصمیمکورو به ساختن آن، در محلی نه چندان دور از پاسارگاد گرفت، ولی پادشاه سوم بعد از او آن را گشود و به این ترتیب ایران دارای دو پایتخت شد: شوش، پایتخت اداری و تخت جمشید، پایتخت سیاسی. عنوان «تخت جمشید» را قرنها بعد، مردم به آن دادند، حال آن که این کاخ با جمشید افسانهای ارتباطی نداشته است.
از این کاخ که گویای تمدن و پیشرفت ایرانیان باستان است بر قلمرویی میان سند، دانوب، مدیترانه و صحرای آفریقا فرمانروایی میشد. حسادت اسکندر مقدونی نسبت به این شکوه و عظمت، عامل عمده ویرانی این کاخ به دست او شد. افراد خاندان سلطنت و درباریان در هر کجای کشور که بودند پیش از فرارسیدن نوروز خودرا به تخت جمشید میرسانیدند و بهار را در آن جا بسر میبردند.