دوران اشکانیان
در دوران اشکانیان ایام نوروز به پنج روز کاهش یافته بود اما اردشیر به تقاضای «تنسر/ Tansar» موبدِ موبدان (روحانی ارشد زرتشتیان) روز ششم فروردین ـ زادروز زرتشت- را بر آن اضافه کرد و چون ایرانیان روز هفتم فروردین را خوش یمن میدانستند و بیشتر ازدواجها را به این روز موکول میکردند، از آن زمان ایام نوروز که روزهای روح ابدی، شادیها و پاکیها بشمار میآمدند، به هفت روز افزایش یافت و ایرانیان در این هفت روز دست از کار میکشیدند.
پس از اسلام، تا مدتی مراسم نوروز در ایران به صورت خصوص و خانوادگی برگزار میشد. با وجود این، نوروز ایرانی از طریق مسلمانان تا اندلس (اسپانیا) گسترش یافت. از زمان عباسیان به دلیل بسط نفوذ ایرانیان در دستگاه خلفای این دودمان، مراسم نوروز به این دستگاه راه یافت ولی یک عید رسمی(روز ملی) نبود.
در روایت است که هارون الرشید، خلیفه معروف عباسی، هزاران سکه نقره که یک طرف آنها را رنگ زده بود (علامت گذاری کرده بود) در مراسم نوروز (سال 211 هجری) در شهر بغداد به بزرگانی که به دیدن او رفته بودند، هدیه داده و به آنان تأکید کرده بود که نوروز سال آینده، کسی سکه دریافت خواهد کرد که سکههای امسال را با خود بیاورد و به او نشان بدهد. هدف هارون این بود که سکههای عیدی را که داده بود خرج نکنند.
رجال خراسان در سال 809 میلادی، روز 24 مارس (سوم فروردین) را برای عید دیدنی میان خود تعیین کرده بودند. در همین مراسم به آنان اطلاع رسید کههارون الرشید در همان روز در شهر توس درگذشته است.
با این خبر، مجلس دید و بازدید نوروزی به یک جلسه محرمانه سیاسی مبدّل و در آن تصمیم گرفته شد که به مأمون که از جانب مادر ایرانی بود کمک کنند تا جانشین پدر شود و سه هفته بعد، هنگامی که شنیدند «امین» برادر او در بغداد خلیفه اعلام شده است به گردآوری داوطلب برای جنگیدن دست زدند و در اندک زمانی 30 هزار داوطلب آماده شدند.
این سپاه در روستای تهران (پایتخت کنونی) ارتش 91 هزار نفری مجرب امپراتوری عباسی را درهم شکست و علی بن عیسی بن ماهان فرمانده ارتش خلیفه که بهترین سردار زمان خود بود به همدان گریخت. داوطلبان ایرانی در آنجا هم وی را شکست دادند که ضمن این جنگ کشته شد.
نیروی داوطلب با وجود کم بودن نفرات، با روحیه ای عالی و عشق کسب استقلال کامل وطن به بغداد رفت،
این شهر را گرفت و امین را اعدام کرد و سر او را برای مأمون به خراسان فرستاد و به این ترتیب از آن پس خلافت عباسیان تحت نفوذ ایرانیان قرار گرفت و در زمان برادران بویه (از مردم دیلمان منطقه کوهستانی گیلان)، خلیفه عباسی در حقیقت عروسکی در دست آنان بود.
زمان بوئیان
در زمان بوئیان که پیروان مرداویز بودند آیینهای نوروزی بار دیگر رسمیت یافتند و چون بغداد در دست آنان بود، در این شهر هم برگزار میشدند.
مردآویز زیاری (مازندرانی) از قهرمانان ملی ایرانیان که بر قسمت بزرگی از ایران زمین حکومت میکرد و اصفهان را پایتخت خود قرار داده بود،
کمر به برگزاری آیینهای ملی ایران از جمله تیرگان، مهرگان، سده، چهارشنبه سوری و مهمتر از همه نوروز بسته بود و تاکید داشت که مراسم عینا و مطابق عهد ساسانیان برگزار شود و در این راه سختگیری زیاد و افراط بیش از حد ازخود نشان میداد،
به گونهای که در سال 934 میلادی دست به تنبیه کارکنانی زد که در
آذین بندی اصفهان برای نوروز سلیقه کافی به کار نبرده بودند و همین امر سبب
شد که خدمه غیرایرانی که مورد انتقاد قرار گرفته بودند، از بیم جان خود،
او را در حمام کشتند.
مردآویز همان سال جشن سده را در اصفهان برگزار کرده و شخصا در آن شرکت جسته بود. وی بود که پس از راندن دست نشاندگان عرب از مناطق مرکزی ایران دستور داده بود که ایرانیان جز به فارسی نگویند و ننویسند.
امیراسماعیل سامانی در سال 892 میلادی از ریاضیدانهای خراسان خواست که تقویم ساسانی را دوباره نویسی کنند تا «نوروز» در ساعت درست و هنگام عبور خورشید از استوا آغاز شود و حلول سال دقیق باشد.
این آرزو سالها بعد توسط «عمرخیام» تحقق یافت و تقویم هجری خورشیدی و لحظه دقیق حلول سال نو تهیه و تنظیم شد. جلال الدین ملکشاه سلجوقی که عمر خیام نیشابوری در دوران حکومت او تقویم خورشیدی را تنظیم کرده بود از همان زمان دستور رعایت آن را داد که طبق قانون مصوب مجلس، از قرن چهاردهم هجری نوشتن تاریخ مکاتبات در ایران با تقویم خورشیدی رسمی شد.
شاه اسماعیل صفوی روز 11 مارس در سال 1502 میلادی و 9 روز مانده به نوروز را برای تاجگذاری خود تعیین کرده بود تا آیینهای نوروزی را در کسوت شاه ایران برگزار کند. وی که در تبریز خود را شاه همه ایران اعلام کرده بود، در همین مراسم گفته بود که خود را مکلف به احیای امپراتوری ایران در داخل مرزهای ساسانیان میداند.
در سال 1597 میلادی، شاه عباس یکم صفوی آیین نوروز را در عمارت «نقش جهان» برگزار کرد و در نطق خود به این مناسبت، اعلام داشت که اصفهان پایتخت همیشگی ایران خواهد بود و تصمیم دارد آن را به صورت زیباترین و امن ترین شهر جهان درآورد و به نمایندگان کشورهای خارجی که به شرکت در مراسم دعوت شده بودند، اجازه داد که برای کشور خود در اصفهان سفارت خانه بسازند.
شاه عباس روز اول اکتبر سال 1588 میلادی رییس کشور ایران شده بود. وی در رعایت اعیاد ملی و مذهبی شیعه دقت کامل بعمل میآورد.,