عکس متحرک عید نوروز


در موزه ی سلطنتی آنتاریو در تورنتو

در این موزه یک کلاه پر است که متعلق به گاو نشسته است .

علامت مخوف X   این علامت میگوید هیچ سابقه ای در کار نیست .

   سرپرست این موزه میگوید هیچ راه منطقی برای آگاه شدن از داستانش وجود ندارد .

او میگوید کلاه سو مربوط به قرن نوزدهم میلادی است اما او می خواهد بداند که این کلاه متعلق به گاو نشسته بزرگترین رئیس  قبیله سو است یا نه

در سال 1875  قبایل سو و شاین را به جنگ مهاجرانی فرستادند که هر روز بیشتر و بیشتر در سرزمینهای مقدس آنها در بلک هیل پیش می رفتند .

ارتش آمریکا جورج کاستر و سواره نظام را فرستاد تا گاو نشسته و مردمش را متقاعد کند که به مناطقی که برایشان تعیین شده است باز گردند .


در 25 ژوئن 1876 کاستر و افرادش به قبیله ی سو حمله کردند .

جنگجویان سو سواره نظام را با رگبار تیر و آتش و تفنگ شکست دادند .

طی کمتر از یک ساعت جورج کاستر و همه ی نفراتش کشته شدند . 

تنها بازماندگان این نبرد اسبهای سواره نظام بودند . ملت آمریکا شوکه شد و خواستار انتقام بودند . 

گاو نشسته که حالا برای سرش جایزه گذاشته اند .قبیله اش را به سمت شمال به منطقه ی امنی در کانادا برد .

رابطه ی آنها با کانادا سال 1812 شروع شد زمانی که در کنار کانادائی ها با آمریکا ئیها میجنگیدند

دولت کانادا به آنها وعده داده بود که اگه نیاز به کمک بریتانیا داشته باشند حتما به دادشان خواهد رسید . 

آمریکا خواستار بازگشتشان شد . و کانادا شروطی برایشان گذاشت .

گاو نشسته می توانست در کانادا بماند اما به او و قبیله اش نه خوراک میدادندنه کمک دیگری

سیاست دولت این بود که بگذارند از گرسنگی تلف شوند    . 

جیمز والش که از ماموران پلیس سواره نظام بود برای نظارت بر قبیله ی سو فرستاده شد .

او با گاو نشسته دوست شد سرگرد والش فهمید که گاو نشسته اون هیولائی نیست که در آمریکا توصیفش میکردند .

او توانست گاو نشسته را درک کند و بشناسد تمام تلاشش را کرد تا گاو نشسته را در کانادا نگه دارد .

اما والش موفق نشد ... گاو نشسته چاره ای نداشت جز برگرداندن قبیله گرسنه اش به منطقه حفاظت شده در ایالات متحده 

او پیش از حرکت ارزشمندترین دارائی اش را به دوستش والس داد ......

.

کلاهش  را 


 آیا کلاهی که در موزه ی تورنتوست همان کلاه است که گاو نشسته به دوستش والش داد؟

هیچکس در این باره اطمینان ندارد  روش دیگری را امتحان میکنند

نواده ی گاو نشسته را میآورند و کارشان را شوع میکنند . نوه ی گاو نشسته با لمس کلاه میگوید حسش میکنم

او میگوید  ژنها یا  DNA   اون یا هر چی که اسمشو بگذارید در من هست .

من خوب می توانم وسایلی که مال اوست ا تشخیص بدهم . او جدش را هرگز ندیده کلاهش را هم هرگز ندیده است

اما او سعی میکند به ارتباط این دو از طریق این اعتقاد قبیله سو ....

که روح مردگان را می توان در اشیائی که زمانی به آنها متعلق بوده پی ببرید .

کلاهی است با پر

دستهایش را روی کلاه میکشد انرژیش را حس میکند اگه مال پدر بزرگم نباشد هیچ حسی ندارم وقتی دستم را روی کلاه میگذاشتم گرما را حس میکردم انرژی را حس میکنم پس می توانم
آنها از پر حیوانات برای خود کلاه می ...

شاید سرگرد والش میخاست این کلاه را به همین شکل حفظ کند چون هدیه ایست از یک دوست بود و شاید در دنیای ارواح هم با هم دوست باشند...........N-A