کاتارینا ویت از آلمان شرقی
پاتیناژ یک ورزشی که شاد و آدمی را به وجد می آورد . در قرنهای گذشته پاتیناژ نزد مردمان هلند و انگلستان جایگاه ویژه ای داشت و دارد . پاتیناژ چند رشته است
پاتیناژ نمایشی
که به صورت تک تک یا دو نفره حتی گروهی به انجام حرکات زیبا و متناسب با یک قطعه موسیقی می پردازند .
اول در این ورزش باید موسیقی مناسب با آن را پیدا کرد و هر رقصنده میتواند انتخاب کند که با کدام موسیقی برقصد . کاتارینا ویت یکی از قهرمانان این رشته است و قهرمانی المپیک این رشته را هم بدست آورده است (کسانی که اکروبات بدونند در این ورزش موفق خواهند شد )
کاتارینا ویت (13 فوریه 1988 )
او در رشته پاتیناژ در برابر دبی توماس آمریکائی قرار گرفت که مسابقه ی آنها به نبرد کارمن ها نام گرفت .
حالا چرا به این نام ؟
زیرا هر دو رقصنده موسیقی ای که انتخاب کرده بودند کارمن بود
کاتارینا ویت اهل آلمان شرقی است . او از مقامش به عنوان قهرمان المپیک این طور دفاع میکند
من قهرمان پاتیناژ المپیک زمستانی 84 بودم . برای همین هدفم در المپیک کالگاری دفاع از عنوان قهرمانیم بود . مربیم فورم مولر و من هر دو موسیقی کارمن را برای اجرا انتخاب کردیم . با این موسیقی می توانستم با کارمن ارتباط برقرار کنم
همیشه دوست داشتم روی یخ عشوه گری کنم و شیطون باشم . یکی از رقبای من سرسخت من در آنزمان دبی توماس آمریکائی بود .
جالب این جا بود که دبی هم موسیقی کارمن را انتخاب کرده بود . مسابقه ما نبرد دو کارمن نام گرفت .
یک طرف دبی توماس آمریکائی و یک طرف من از آلمان شرقی بودم
اضطراب مسابقه بیشتر و بیشتر می شد . لباسم به عنوان شخصیت کارمن سکسی طراحی شده بود .
خیلی مضطرب بودم دائم می رفتم دستشوئی . هر بار آرایشم را غلیظ تر میکردم یک کم دیگه روژلب یک کم دیگه سایه چشم ....
بعد از مسابقه وقتی عکس خودمو دیدم جا خوردم خدای من عجب آرایوقتی شرکت کننده ها وارد زمین یخی می شوند اسمشون از بلند گو اعلام می شود . همیشه با سکوت همراه است هزاران فکر و خیال به سراغ آدم می آید . گاهی اون لحظه آدم احساس تنهائی میکند .
قسمت اول اجرام با سه پرسش مشگل شروع میشود . خیلی مهم بود که پرسشها را بدون اشتباه و پشت سر هم انجام بدی تا بتوانی باقی اجرا را با اعتماد به نفس به نمایش بگذاری
این طور هم شد و همه را بدون نقص انجام دادم . قسمت دوم اجرا آهسته بود فرصت برای نفس کشیدن داشتم حدود 30 تا 40 ثانیه فقط فیگور های ساکن اجرا کردم .تقربیا هیچ زحمتی نداشت برای تماشاگران و داورها دلبری کردم .
پایان داستا خیلی غم انگیزه کار من چاقو میخوره و منم این حرکت را با دستام آروم انجام دادم
روی یخ دراز کشیدم واسه این که مرده بودم . خسته بودم و بی رمق مطمئن نبودم که اجران اونقدر خوب بوده باشد که مدال طلا بگیرم
نوبت اجرای دبی شد
دبی خیلی مضطرب بود .همان اول اجرا یک اشتباه کرد اشتباه همینطور تکرار شد . پرسش که با سه چرخش همراه بود فرود شت ورفته ای نداشت . خلاصه خوب نبود
چون آدمی دوست داره که حریفشم هم اجرای خوبی داشته باشد . آخر فهمیدم که قهرمان شدم
خواستم به دبی هم تبریک بگم اما او هیچ واکنشی نشان نداد . او حتی منو نگاه هم نکرد .
اون داستان اون شخصیت به بخشی از زندگی من تبدیل شد . احساس میکن کارمن از من جدا نمی شود .
پاتیناژ نمایشی / پاتیناژ هاکی روی یح / پاتیناژسرعتی ؟ پاتیناژ لوردیک
N-A