فابرژه
فابرژه جواهر ساز موفقی بود که برای دربار و خاندان سلطنتی تخم مرعهائی زیبا و نفیسی میساخت .
در مقابل دستمزدهای کلان میگرفت و در کل همه جا شرکت و فروشگاه زد
اولین مشتری جواهرات فابرژه ماریا فئودوروونا بود . فابرژه از تمام اعضای سلطنتی الهام میگرفت . از روابطشان ---عشق شان -اشتیاقشان --شهرتشون .... همین مسائل
که در اهدای این تخم مرغها دخیل بودند . می توان گفت تمام عواطف آنها در این آثار حفظ شده و این شخصیتهای تاریخی در فابرژه پیوند خوردن
شرکت فابرژه با افتخار هدیه ی عید پاک را هر سال تقدیم میکرد .
ماریا فئودوروونا با همسر نیکلاس دوم متفاوت بود . اون بسیار جذاب بود . همین که ملکه بیوه شد به محترم ترین عضو در خاندان سلطنتی تبدیل شد . ملکه بیوه خونگرم تر و جذابتر از تزارینا بود . و رابطه ی خوبی هم با فابرژه برقرار کرده بود . فاربرژه ملکه را خیلی خوب بلد بود غافلگیر کند و ملکه هم به او علاقمند بود . ماریا فئودوردونا هم سن و سال فابرژه بود . مشتری اولش بود و همیشه تخم مرغهای اولیه برای ملکه ساخته میشد . ملکه برای خواهرش تزارینا ملکه الکساندرا ی بریتانیائی نوشته و گفته فابرژه تخم مرغهای بی نظیری برای ما آورده است و من بهش گفتم که نابغه است ...
ارتباط فابرژه با خاندان سلطنتی موفقیت بزرگی بود . او خیلی زود شروع به خلق محصولاتی برای سایر اشراف زادگان اروپا نیز کرد .
او در لندن فروشگاه بین المللی بر پا کرد .
تفکر جامعه ی فئودالی دربار رو مجذوب خودش کرد ه بود و خیلی زود مورد توجه تمام سطوح جامعه شد . اشراف ----تجار ----بانکدارها ...... همه میخاستند در علاقه ی خاندان سلطنتی سهیم باشند .
فقط در روسیه نبود در انگلستان هم دقیقا همین اتفاق افتاد .
زمانی در روسیه سیگار کشیدن مد شده بود . فابرژه خیلی زود با جعبه سیگار به این مد پاسخ داد . تو جعبه سیگار امضاء و تاریخ حک شده بود .
از اون جور جعبه هائی که شاهزاده ها به عنوان هدیه میخرند .
فابرژه یک شرکت روسی بود . اونها در روسیه ساخته شدن و اصالت شان مال روسیه بود . یه حال و هوای دور انگلیسی هم دارد . آثار او در کل روسیه و آمریکا
فروشگاه لندن با تکیه بر قوائدی که از سفارشات دربار بریتانیا بدست میامد بر پا شد . خاندان سلطنتی بریتانیا هم به دلیل رابطه ی ماریا فئودوروونا و الکساندرا با فاربژه به او علاقمند شده بودند .
خلاصه دردسرتان ندهم به قول ما ایرانیها نونش تو روغن بود .
ادوارد هفتم و ملکه الکساندرا خواهر ماریا فئودوروونا هم مجذوب فابرژه شده بودند و در نتیجه جامعه انگلیس هم به فابرژه علاقمند شد .
داستان معروفی در باره ی ادوارد هفتم وجود داشت که گفتنی است
دوستی هدیه ای به او میدهد . اون هدیه را رد میکند و میگوید نمی خواهم اگر میخواهی چیزی برای من بخری برو فروشگاه فابرژه و ببین چی داره
فابرژه 50 تخم مرغ برای خاندان سلطنتی ساخت و عید پاک اهدا میکرد . او برای دیگر مشتریان هم میساخت . یه زن سطح بالای روسی حتما یک تخم مرغ فابرژه داشت .
تخم مرغ خانواده ی نوبل یک تخم مرغ اصیل یخی بود . اونا حاضر بودند هر مبلغی بدهند تا چیز هائی که برایشان درست کرده را بگیرند
در حکومت نیکلای دوم آثار بی نظیری ساخت فابرژه هر سال دو تخم مرغ میساخت
فقط سالهای 1904 و 1905 که تخم مرغی هدیه داده نشد . به این دلیل که آن سالها روسیه در جنگ با ژاپن بود . و شکست سختی خورد .
به خصوص سال 1905 به دلیل یکشنبه ی خونین سنت پیتر بورگ و انقلاب ناکام 1905 سال بسیار بدی بود .
کار بر روی تخم مرغ در سال 1906 تخم مرغ به شکل قو ساخت و ساز و کار ماشینی کوچکش از سر گرقته شد .
شرکتش بیش از 500 کارمند داشت و پسرش هم به او ملحق شد و به کار واردش کرد
سال 1914 آغاز جنگ جهانی اول خیلی زود پای روسیه هم به میان کشید و تزار و نیکولای دوم برای فرماندهی ارتش دربار را ترک کرد .
در پاسخ فابرژه تخم مرغی را ساخت که به آخرین هدیه ی عید پاکش تبدیل شد . او تخم مرغ ---فولادی ارتش---را ساخت . درون این تخم مرغ که به تزار الکساندرو تبدیل شد . پدر و پسری بودند که فرماندهی ارتش روس را بر عهده داشتند . اما نیکلاس دوم برای رهبری نظامی مناسب نبود و روسیه به هیچ وجه آمادگی جنگ را نداشته و زمانی که آلمانها برای کمک به اتریش و مجارستان وارد میدان شدن و ارتش روسیه رو عقب راندند .
سربازان متوجه شدن که باید بی هیچ امکاناتی به جنگ بروند . زنان با ماهی تابه به نشانی اعتراض به خیابانها ریختند . چون نانی برای خوردن نداشتند .
تزار باید میرفت اما تمام بچه هایش سرخک گرفته بودند واسه همین برای تبعید به انگلستان عقب انداختند و
جورج پنجم که از عمو زاده های تزار بود پیشنهادش را پس گرفت وآنها را به سیبری فرستاد .
نیروهای لنین موفق به دستگیری تزار شدند . و آنها را برای پایان تلخی به کاترین بلک منتقل کردند و به اعدام محکوم کردند .
به جرم حملات پی درپی به جماهیر شوروی و کمیته اجرائی اروپا به اعدام محکوم شدند . زن و بچه هایش را هم کشتند به دستور لنین N-A