سیندرلائی از طبقه ی ثروتمند---
کریس کلی
آرزوی هر دختری است که با شاهزاده ای سوار بر اسب سفید ازدواج کند .
این رویایی است که هر دختری از زمانی که خودش را میشناسددر فکر ش شکل میگیرد.
کمتر دختری به این آرزو میرسد . اما کریس کلی به این آرزو رسید .
او در رویاهایش خود را شاهدخت میدید . اما چون آمریکائی بود و آمریکا پادشاهی نبود به ستاره ی سینما تبدیل شد .
با وجودی که شهرت و ثروت فراوان داشت هنوز در آرزوی ازدواج با یک شاهزاد بود .
او از خانواده ای ثروتمند بود پدرش جان بی کلی قهرمان المپیک بود و مادرش یک مهاجر آلمانی
او در پنسیلوانیا به دنیا آمد .
در رویاهایش میدید که روزی شاهزاده ای به سراغش خواهد آمد ----این رویایش به حقیقت پیوست
و مسئولان تبلیغاتی هالیوودی از این بابت به سراغش آمدند .
گریس کلی با وقارترین و زیباترین ستاره ی سینما بود .
او در تابستان 1956 خبر داد که با شاهزاده رایننیر سوم ----موناکو--- نامزد است .
کریس کلی به عنوان دختر یک میلیونر تمام عمرش با زندگی تجملاتی آشنا بود و به دلیل همین زیبائی و وقار اشرافیش نظر شرکتهای معروف هالیوود را به خود جلب کرد .
در نهایت در سال 1955 برای بازی در یک فیلم دختر روستائی جایزه ی اسکار گرفت .
همه موافق بودند که سینمای آمریکا الهه ی سکس تازه ای پیدا کرده است
دوشیزه ی یخی که در یک لحظه آب میشد و در عین حال در برنامه های رسمی مثل یک عضو خانواده ی سلطنتی رفتار میکرد
اما به نظر میرسید تنها کمبودش عشق واقعی بود
گفته می شد که با بعضی از هم بازیهایش رابطه عاشقانه پیدا کرده است
مانند گری کوپر -----------کلارک گیبل
اما آنها متاهل بودند و در دهه ی 50 این نوع روابط نا شایست به حساب می آمد .
او در یک کنفرانس خبری اعلام کرد
تنها یکی از شایعات در مورد من و زندگی خصوصیم درست است و آن شایعه ای که از بقیه باور کردنی تر بود
او اعلام کرد که میخواهد با یک شاهزاده ازدواج کند
او گفت ازدواج برای هر دختری قدم بزرگی به حساب می آید البته احساسات متفاوتی دارم اول از همه خیلی هیجان زده هستم و خیلی خیلی خوشحال اما یک کم ناراحتم برای این که از کشورم دور میشوم اما امیدوارم زود به زود به این جا بیایم (شایعه ای هم مبنی بر این که محمد رضا پهلوی هم قصد ازدواج با او را داشت بود)
آخرین مراحل آماده ساز ی بزرگترین عروسی سال در کوچکترین کشور دنیا به اتمام است .
ازدواج سلطنتی اش در تابستان همان سال در موناکو دومین کشور کوچک جهان توجه ی همه ی مردم جهان را به خود جلب کرد .
انگار که هالیوود این داستان پریان را نوشته است ارتشی از خبرنگاران و عکاسان آماده بودند که گزارش از این عروسی تهیه کنند .
گزارش لحظه به لحظه ی آن روز به گوش همه رسید
یک منتقد متاسف ممکن بود آن دو را این طور توصیف کنند
شاهزاده ای وارث تاج و تخت و مالک یک کشور و شاهزاده خانمی که چیزی نیست جز زنی که از راه نقش بدست آوردن امرار معاش میکند
اما فضائی که آن موقع به دست آمده بود اجازه ی چنین انتقادهائی را نمیداد .
زیرا نام آنها در بهشت هالیوود نقش بسته بود
در حالی که زوج جوان برای دعا زانو زده بودند پدر و مادر کریس آنها را تماشا میکردند
خیلی زود شاهزاده کریس مادر شد
نقش مادر ی برایش سخت ترین نقش بود
شهر مندان موناکو این عضو خارجی سلطنتی را پذیرفتند
با گذشت زمان فداکاری او به مردم موناکو ثابت شد و عشق مردم به تدریج شکل گرفت
اما یک روز که با دخترش استیفانی سوار بر ماشین بود در پیچ و وا پیچها اتفاقی ناگهانی او را از بین مردم ربود
دخترش صدمه ای ندید اما خودش در سن 52 سالگی در گذشت
سال 1984 درگذشت او در میان سالگی اعتماد نفسی تازه یافته بود .فستیوالها تئاتر موزیکال و جلسات شعر خوانی بر گزار میکرد
اما یک روز در یک حادثه رانندگی سکته کرد
و ماشینش به صخره ای برخورد کرد
او خانواده ای دردمند از خود به جای گذاشت و خاطره ای زیبا برای ستاره ای که از آسمان به زمین آمد و به صورت شاهزاده درخشید ...
خرید شارژ ایرانسل همراه اول تالیا رایتل + شارژ وایمکس و شارژ مستقیم ایرانسل
http://ircell.net