بعد از مرگ انیشتن در ۱۹۵۵ مغز او توسط توماس تولتز هاروی برای تحقیقات برداشته شد.
اما اینکار بصورت غیر قانونی انجام شد.بعدها پسر انیشتن به او اجازه تحقیقات در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد.
هاروی
تکه هایی از مغز انیشتن را برای دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از
این مطالعات دریافت میشود که مغز انیشتن در مقایسه با میانگین متوسط
انسانها،مقدار بسیار زیادی سلولهای گلیال که مسئول ساخت اطلاعات هستند
داشته است. همچنین مغز انیشتن مقدار کمیچین خوردگی حقیقی موسوم به شیار
سیلویوس داشته، که این مسئله امکان ارتباط آسان تر سلولهای عصبی را
بایکدیگر فراهم میسازد.
علاوه بر اینها مغز او دارای تراکم و چگالی
زیادی بوده است و همینطور قطعه آهیانه پایینی دارای توانایی همکاری بیشتر
با بخش تجزیه و تحلیل ریاضیات است.
///
انیشتن در سنین جوانی یافته بود
که شصت پا باعث ایجاد سوراخ در جوراب میشود.سپس تصمیم گرفت که دیگر جوراب
به پا نکند و این عادت تا زمان مرگش ادامه داشت.
علاوه بر این او هرگز
برای خوشایند و عدم خوشایند دیگران لباس نمیپوشید، او عقیده داشت یا مردم
اورا میشناسند و یا نمیشناسند. پس این مورد قبول واقع شدن[آن هم از روی
پوشش] چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟
/////////
مطمئنا انیشتن میتوانسته کتابهای مملو از فرمول و قوانین را حفظ کند،اما برای به یاد آوری چیزهای معمولی واقعا حافظه ضعیفی داشته است. او یکی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانهاش برای این فراموشکاری، مختص دانستن آن [تولد] برای بچههای کوچک بود یا بطور مثال انیشتین سرعت صوت را از حفظ نمیدانست و وقتی از وی دراین مورد سوال میکردند میگفت اینها چیزهایی است که همه آنرا میدانند پس من وقتم را برای دانستن آنها تلف نمیکنم!
///////////
انیشتن تا سن 9 سالگی حرف نزد به طوری که همه فکر میکردند لال است . یک روز اتفاقی می افتد و یک جمله می گوید
مادرش شوکه میشود و میگوید پس لال نیستی گفت نه لال نیستم پرسید پس چرا تاکنون حرف نمیزدی ؟ گفت : چون تا الان همه چیز آن طور که باید باشد بود