من پیرمردم و شاید حرف خنده آور می زنم اما به گمان من تن عریان تو باید
مال کسی باشد که روح عریان اش را دوست می داری.
بد نیست اگر اندیشه تو در
این باره مال ده سال پیش باشد، مال دوران پوشیدگی.
می دانم که پدران و
فرزندان همیشه جنگی جاودانه با یکدیگر دارند.
با اندیشه های من جنگ کن
دخترم.
من از کودکان مطیع خوشم نمی آید با این همه پیش از آنکه اشک های من
این نامه را تر کند
می خواهم یک امید به خود بدهم؛ امشب شب نوئل است، شب
معجزه است
و امیدوارم معجزه ای رخ بدهد تا تو آنچه را
که من به راستی می خواستم بگویم دریافته باشی.
دخترم چارلی را، پدرت را
فراموش نکن،
من فرشته نبودم اما تا آنجا که در توان من بود تلاش کردم تا آدم باشم تو نیز تلاش کن که حقیقتاً آدم باشی…
/////////////////
خودپسندی زنها بزرگترین علت بدبختیشان و نابودی خانوادهاست.هیچ چیز به اندازه ی
خودپسندی زنهایتان خانواده را نابود کرده است
.