دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست...جای چشم ابرو نگیرد گر چه او بالاتر است ...شصت و شاهد هر دو دعوای بزرگی میکنند ...پس چرا انگشت کوچک لایق انگشتر است ؟

پادشاهی قصد کشتن اسیری کرد. اسیر در آن حالت نا امیدی شاه را دشنام داد .

شاه  به یکی از وزرایش گفت : او چه میگوید ؟؟؟

وزیر گفت : به جان شما دعا میکند

شاه اسیر را بخشید .

وزیر دیگری که در محضر شاه بود و با آن وزیر اول مخالفت داشت گفت : ای پادشاه آن اسیر به شما دشنام داد .

پادشاه گفت :

تو راست میگوئی

اما

دروغ اون وزیر که جان انسانی را نجات میدهد  بهتر از  راست توست که باعث مرگ انسانی میشود .

جز راست نباید گفت

هر راست نشاید گفت

( سعدی )

//////////////

لقمان حکیم گوید :

روزی در کنار کشتزاری از گندم ایستاده بودم

خوشه های گندم که از روی تکبر سریر افراشته و خوشه های دیگری که از روی تواضع سر به زیر آورده بودند

نظرم را به سوی خود جلب نمودند و هنگامی که آنها را لمس نمودم بسیار تعجب نمودم

خوشه های سریر افراشته را خالی از دانه و خوشه های سر به زیر را پر از دانه های گندم یافتم

با خود گفتم :

در کشتزار زندگی نیز چه بسیارند سرهائی که بالا رفته اند اما در حقیقت خالی اند