خنده بر هر دردی دواست . کمی بخندیم
تو تهران از هر سه ازدواج یکی به طلاق منجر میشه...
ازدواج از هندوانه در بسته داره به مقام پالام پولوم پیلیش تنزل درجه پیدا میکنه !
پسره قیافش دو ریال به اگزوز موتور گازی بدهکاره استاتوس زده : سلام خوشگلتون اومد !!!!
یعنی شلوار کردی این اعتماد به نفسو داشت الان ساپورت بود
/////////////
روی صندلی بیمارستان نشسته و در افکار خود غوطه ور بودم که ناگهان
پرستار دستی به پشتم زد و گفت تبریک میگم شما پدر شدید
یک دفعه حس عجیبی بهم دست داد بلند شدم سینه ام را جلو دادم و رفتم
تمام کولر های بیمارستان رو خاموش کردم ...
////////////
ارایشگاه محل ما
در و دیوارش عکس دیوید بکام کریستین رونالدو و فرناندو تورس و انریکه هست ...
نمیدونم چرا من که میشینم موهامو مدل نقی تو پایتخت میزنه
/////////////
بالاخره امروز رتم دانشگاه و از پروژم داع کردم
خسته و کوته اومدم تو محوطه ی
یکی بهم گفت مهندس....!!! یعنی قند تو دلم الاسکا شد .
با کلی ذوق گفتم جانم ؟؟....
گفت توالت کجاست ؟
از ریشه داغون شدم !!!
////////////
لره کولرش میسوزه
هر هشت تا بچه اش را میگیره میزنه
میگن چرا بچه ها را میزنی ؟
میگه : صد بار گفتم هشت نفری زیر کولر نخوابید به موتورش فشار میاد !!!
///////////
داشتم دتو تاریکی سیگار میکشیدم
دیدم یه جن داره نگام میکنه !
گفتم : بسم الله الرحمان الرحیم ...
نرفت !
گفتم شاید باید با صوت بخونم
زدم رو عبدالباسط :
بیسمی الله و الرحمااااااانو الرحییییییییییم
یهو جن گفت :
سوره بقره هم بخونی نمیرم پدر سگ ....
من باباتم !
///////////
دزده میره بانک برای دزدی
کارش که تموم میشه رو میکنه به یکی از مشتریا میگه : تو دیدی من دزدی کردم ؟
طرفم میگه آره !
دزدم با اسلحه میکشتش !
بعد دزده رو میکنه به یه زن و شوهر
میگه : شما دیدین من دزدی میکردم ؟
مرده میگه : نه آقا من ندیدم ولی زنم دید !!!!!
///////////ی
یکی را دزدیده بودند....
دزده زنگ زد خونشون ...
مامانش جواب داد .
دزده گفت ما بچتونو دزدیدیم
پنجاه میلیون بیارید تا برش گردونیم ...
مامانم گفت بهش ؟آب میدین ؟
دزده گفت : اره
غذا میدین ؟گفت ازه...
گفت جای خواب چی میدین ؟
گفت : آره ...
گفت بیایید داداششم ببرید !!!!
هیچی دیگه دزده بیچاره برام کلی اشگ ریخت
بعدشم برام آژانس گرفت و گفت : برو خونتون پوله آژانسم داد
///////
سه تا تهرانی تو کافی شاپ نشسته بودند
میخواستند تو لاف زدن رویه ابادانیه را کم کنند
اولی میگه : من خیلی ثروتمندم و میخام شرکت بنز را بخرم !
دومی میگه : من یک موقعیت عالی دارم میخام بانک ملی بخرم !
سومی میگه : من یه شاهزاده ثروتمندم و میخام شرکت مایکروسافت و اپل رو بخرم !
منتظر شدند ببینن آبادانیه چی میگه
ابادانیه که داشت عینک ریبن خودشو با دستمال تمیز میکرد عینکو زد به چشمش یه کم قهوه خورد و همینجوری که سیگار شو روشن میکرد
آروم گفت :
کاکا...مو هیچ کدومو نمیفروشم !
////////////