بعد
از شب شش زائو مجاز است که به حمام برود.
زنانى که دختر زائیدهاند
معمولاً روز هفتم و زنانى که پسر زائیدهاند روز دهم به حمام مىروند.
مراسم حمام رفتن زائو نیز بسیار جالب و دیدنى است.
یک روز قبل از آنکه زائو
به حمام برود ماما مىآید
و با زردهٔ تخممرغ و نخود خام کوبیده و زیرهٔ
سبز و زیرهٔ معمولى و قهوه و سیاهدانه و هل باد و
هل رسمى (مقصود هل معمولى است) و هوا چوبه٭ و اسپند تف داده و برگ مورد
(Murd = درختى است شبیه به درخت انار که برگهاى آن ضخیم و خوشبو است) و
قرص کمر مرهمى مىسازد و براى تقویت بهسر و موى زائو
مىچسباند.
پس از آن یک کلاه کاغذى به شکل قیف درست مىکند
و بهسر زائو
مىگذارد و دور تا دور کلاه را هم در چند نقطه سوراخ مىکند تا هواکش داشته
باشد،
یک لنگ هم دور سر زائو مىبندد که رختخواب او کثیف نشود.
پس از
فراغت از این کار خمیر دیگرى براى تقویت کمر زائو از سفیدهٔ تخممرغ و
دَهَنْ وادَهَنْ بِسْتَهْ
(گیاهى صحرائى که بیشتر در خوزستان مىروید و در
تداوى بهعنوان داروى گرم و بادبر و تقویت بهکار مىرود) درست مىکند و به
کمر زائو مىچسباند
و یک کاغذ سوراخ سوراخ هم روى خمیر دور کمر زائو
مىگذارد
و روى آنرا با یک بقچه یا یک چارقد بزرگ محکم مىبندد
و زائو را
به پشت در رختخواب او مىخواباند
و توصیه مىکند که تا صبح به همان حال
بماند و تکان نخورد.
|
|
٭ ĉuba ـ Havâ =
ریشهٔ گیاهى صحرائى شبیه به زردچوبه اما به رنگ قهوهاى تند که در تداوى
بهعنان داروى تقویت بهکار مىرود به این معنى که آنرا مىکوبند و از
کوبیدهٔ آن مرهمى مىسازند و آن مرهم را بر اعضاء و جوارح کوفته مىمالند و
آنرا 'بیخ آزار' هم مىگویند.
|
|
فردا صبح اول وقت
جامهدار حمام را خبر مىکند، مىآید و اسباب حمام زائو را که عبارت از تاس
و لگن و سینى مسى و لگنچه و پیهدان و جا سفیدائى و لیف و کیسه و سنگپا و
شانه و روشو و صابون باشد به حمام مىبرد، ماما مىبرد، ماما هم چند لحظه
بعد با زائو و چند تن از اقوام و دوستان وى آمادهٔ رفتن به حمام مىشوند
اما قبل از آنکه حرکت کنند یک 'قرص کمر' در هاونى کوبیده روى یک بشقاب
ماقوت (Mâqut = نوعى حلواى مطبوع شبیه به مسقطی) مىریزند و به زائو
مىدهند بخورد. بعد جادوئى بهدست زائو داده مىگویند: 'اطاقت را جارو کن و
رختخوابت را هم ببند!' زائو هم اطاق خود را جاروب مىکند و رختخواب خود را در چادر شبى مىپیچد. ر
سر بینه نخست ماما لخت مىشود و لباس زائو را از تن او بیرون مىآورد سپس
دیگران جامه از تن مىکنند و داروها و وسایل استحمام را برمىدارند و همه
با هم به صحن حمام داخل مىشوند. یکى از زنان نسبتاً مسن و آزموده نوزاد را
در سر بینه نگاه مىدارد و همانجا منتظر مىنشیند تا وقت شستشوى نوزاد
برسد و ماما او را به داخل حمام بخواند.
|
|
همینکه زائو وارد
صحن حمام شد مقدارى انبار (سرگین اسب و الاغ و استر که خشک و نرم شده باشد)
و تخم شوید در کف حمام در جائى که زمین گرمتر باشد مىگسترند و زائو را
به شکم روى انبارها مىخوابانند ماما قدرى روغن مومیائى با روغن بلسان
مخلوط مىکند و به پشت و کمر زائو مىمالد و مدتى با کف، دست پشت و کمر او
را مالش مىدهد تا روغنها خوب به خورد بدن زائو برود و پشت و کمر او قوت
بگیرد. گرمى انبارها در کف حمام از یکسو و مالش پشت و کمر زائو با روغن از
سوى دیگر سبب مىشود که بدن زائو غرق در عرق شود و استخوانهاى او نرم و
کوفتگى بدن او تا حدى زایل گردد.
|
|
در طول مدتى که
زائو روى انبارها دراز کشیده است چند تن از همراهان وى حلقهوار دور او
مىایستند و مراقبت مىکنند که کسى از بالاى او رد نشود زیرا معتقد هستند
که اگر در این موقع کسى از بالاى زائو عبور کند چل روى زائو مىافتد.
|
|
پس از آنکه زائو
خوب عرق کرد او را به پشت مىخوابانند. یکى از زنان اندکى گرد 'گُل انار
پارسی' که قبلاً از پارچهٔ نازکى در کرده باشند در یک قاشق آبلیمو
مىریزد و بهصورت زائو مىمالد تا لک و پیس چرهٔ او برطرف شود. آنگاه
براى آنکه زهدان زائو قوت بگیرد ماما تخممرغى شکسته، زردهٔ آنرا روى
کیسهٔ حمام مىگذارد و کیسه را بین دو پاى زائو در دهانهٔ مهبل وى قرار
مىکشد.
|
|
پس از ختم این عمل
ماما در طرف راست زائو و دلاک در طرف چپ وى نشسته کف پاهاى خود را به پهلوى
زائو مىگذارند و دستهاى خود را نیز از جلو و پشت زائو بههم قلاب
مىکنند و با کف پاى خود از دو طرف به پهلوى زائو فشار مىآورند و این عمل
را چند مرتبه تکرار مىکنند تا 'رحم زائو در شکم او جابهجا شود، آنوقت
سه بار |
دستها را بههم مىکوبند و به پا مىخیزند.
|
|
در این موقع دلاک
مىآید و زائو را روى سکوى حمام یا در محل دیگرى مىنشاند. اول سر و تن او
را با سدر و بعد با آب و صابون مىشوید. پس از آن زائو غسل تفاس بهجاى
مىآورد و وقتى از غسل فارغ شد ماما دو عدد زردهٔ تخممرغ به وى مىدهد تا
'سر بکشد و جان و دل او قوت بگیرد' .
|
|
پس از اتمام این
مراسم به دستور ماما نوزاد را به حمام مىآورند. ماما اول نوزاد را با سدر
نرم و الک کرده مىشوید و بعد او را بالاى سر مادر او مىگیرد و با جام چهل
کلید مقدارى آب تمیز روى بدن او مىریزد بهطورى که آب از روى بچه 'رد
بشود' و روى سر مادر او بریزد. از این لحاظ به بعد از برکت جام چهل کلید
زائو و فرزند وى از حملهٔ آل در امان خواهند بود.
|
|
هنگامىکه با جام
چهل کلید روى نوزاد و مادر او آب مىریزند زنان عقیم به نیت حامله شدن در
کنار زائو مىنشیند و س خود را به سینهد وى مىچسبانند تا آب چله روى سر
آنها نیز بریزد. بعد بدون آنکه تن خود را بشویند و یا خود را آب بکشند لباس
مىپوشند و به خانه برمىگردند و عقیده دارند که به این طریق آب چله روى
آنها اثر خواهد کرد و دیرى نخواهد گذشت که آنان نیز مانند همان زائو صاحب
فرزند خواهند شد.
|
|
پس از ختم این
مراسم ماما به چشم زائو و نوزاد سرمه مىکشد بعد اندکى 'سفید آب روی' که
آنرا به زبان عامیانه پنبه روح مىخوانند نیز در آب ریخته بهصورت زائو
مىمالد و به اصطلاح او را بزک مىکند و زیر بغل نوزاد هم قدرى سر نخ
مىپاشد. وقتى ماما از این کار فراغت یافت شربت و شیرینى و میوه مىآورند و
بین حاضران تقسیم مىکنند و سپس با هلهله و شادى زائو و بچه او را از حمام
بهسر بینه مىبرند.
|
|
بهمحض
ورود آنها بهسر بینه، جامهوار اسفند در آتش مىریزد و همراهان زائو
چندین بار به صداى بلند 'هولولو، شولولو' مىگویند و 'غیه (qiya= فریاد
بلند و تیز براى ابراز شادمانی) مىکشند' . ماما با دانههاى سوختهٔ اسفند
روى پیشانى و بینى نوزاد خال مىگذارد تا کودک در کوچه، از آسیب چشم زخم
مصون بماند. آنوقت لباس او را مىپوشاند و او را بهدست یکى از زنان
جاافتاده و فهمیده مىسپارد. زائو و همراهان او نیز جامه بر تن مىکنند و
آمادهٔ خروج از حمام مىشوند.
|
|
در این هنگام به دستور ماما یک عدد قرص کمر مىسایند و روى یک بشقاب قرنى مىریزند و به زائو مىدهند تا بخورد و 'کمرش محکم شود' .
|
|
از آنجا که زائو در
موقع وضع حمل و حتى چندین روز پس از آن بهعلت احساس درد شدید و یا عارضهٔ
وحشت و ترس از حملهٔ احتمالى آل و جن بارها دندانهاى خود را سخت بههم
فشرده و لثههاى او سست شد است، وقتى بخواهد از حمام بیورن بیاید. براى
معالجهٔ لثهها و استحکام دندانهاى خود اندکى گل انار پارسى با فوفل و
قهوهٔ خام و ماش برشته مخلوط کرده در هاونى مىکوبند و گرد آنها را در پاى
دندانها و روى لثههاى خود مىریزند، زائو لبهاى خود را روى هم مىگذارد و
دستمالى نیز در جلو دهان خویش مىیرد و سعى مىکند تا وقتىکه به خانه
برسد بار به دهان خود نرود، زیرا طبق عقیدهٔ عوام اگر باد به دهان او بخورد
گرد مزبور خاصیت خود را از دست خواهد داد و دیگر دولثهها اثر نخواهد کرد.
|
در
تمام مدتى که زائو در حمام است باید کف دست یا شست خود را روى ناف او
بگذارد و مراقبت کند که آب به گودى ناف او نرود وگرنه 'رودهاش آب مىکشد'
، حتى وقتى بخواهد آب بنوشد باید یک دست خود را روى سر او بگذارد (سر
برهنه آب خوردن کراهت دارد) و دست دیگر خود را روى ناف او قرار دهد تا اگر
احیاناً آب از گوشهٔ لبان او سرازیر شد و روى شکم او ریخت به ناف او داخل
نشود.
|
|
پس از مراجعت زائو
به خانه، نوزاد را در ننوى او مىگذارند و زائو را هم روى تشکى در گوشهٔ
اطاق مىنشانند و چند متکا نیز پشت سر او قرار مىدهند تا بنشیند و استراحت
کند و رنج حمام از تن او بیرون برود. در این موقع خدمتکار خانه منقلى پر
از آتش مىآورد و مشتى اسفند در آن مىریزد و دور سر زائو مىچرخاند.
|
|
همه صلوات
مىفرستند و به دشمنان و حسودان لعنت مىگویند ـ زائو دست خود را بهطرف
دود اسفند مىبرد و قدرى دود بهصورت خود مىزند و صلوات مىفرستد بعد
مبلغى بهعنوان 'سپنجی' در سینى آن خدمتکار مىاندازد. همه شادى مىکنند و
غیه مىکشند و چند بار به آواز بلند 'مولولو شولولو' مىگویند.
|
|
پس از آنکه زائو
چند دقیقه استراحت کرد اندکى فوفل (خوشهٔ درختى به همین نام که در مناطق
گرمسیر آسیا مىروید) دم مىکنند و قدرى نبات در آن مىریزند و به زائو
مىدهند تا بخورد و 'زیر دلش فوت بگیرد' و هر 'عیب و علتی' که در
اندرون او باشد درمان پذیرد.
|
|
ظهر آنروز
کسانىکه به اتفاق زائو به حمام رفته و یا در این چند روز خدمتى بهعهده
گرفتهاند در خانهٔ زائو ناهار صرف مىکنند عصر هم چاى و میوه و آجیل و
شربت و شیرینى به مجلس مىآورند و بین حاضران تقسیم مىکنند،
به ماما هم
مبلغى پول و مقدارى نبات و قند و شیرینى و چند قالب صابون بهعنوان مزد و
انعام مىدهند و مرخصش مىکنند. مهمانها نیز پس از صرف چاى و شیرینى
خداحافظى مىکنند و به خانهٔ خویش باز مىگردند.
|
|
|
ممنونم...خیلی جالب بود...