نادیا کوماناچی النا
متولد 12 نوامبر 1961 در اونشت رومانی
نام همسر : بارت کانر 1996
کشور : رومانی
نام فرزندان : دیلن بل کانر
مربیان : یلا کارولی مارتا کارولی
در سال ۲۰۰۳ کتابی با عنوان نامههایی به یک ژیمناست جوان منتشر کرد.
در ژیمیناستیک زنان
صاحب 5 مدال طلای بازیهای المپیک در سال 1976 مونترال و 1980 مسکو شده است .
9 مدال طلای قهرمانی اروپا و 5 مدال طلای یونیور سیاد تابستانی و 2 مدال طلای قهرمانی جهان را به دست آوره است .
المپیک 1976 در مونترال کانادا 5 نشان شامل 3 مدال طلا ---یک نقره --- یک برنز گرفت
//////
چگونگی روی آوردن به این ورزش از زبان خودش ...
نادیا از بچگی علاقه به حرکات ژیمیناستیک داشت و همیشه در خانه اجرا میکرد و بیشتر وسایل خانه را میشکست
از در و دیوار خانه بالا میرفت کارهایی انجام میداد که اجازه نداشت مادرش از دوستانش کمک میگیرد
و نادیا را به ثوصیه دوستانش به باشگاهی میفرستد و به ژیمیناستیک میپردازد
این باشگاه مخصوص ژیمیناستیک بچه ها بود . نادیا در آن باشگاه ثبت نام کرد و در آن جا مشغول به ورزش شد
دو بار در روز تمرین داشت ---حدود پنج تا شش ساعت تمرین میکرد
نادیا میگوید همیشه دوست داشتم توانایی هایم را به چالش بکشم
مثلا وقتی مربی میخاست 5 بار حرکتی را انجام بدم من 8 بار انجامش میدادم
احساس رهایی میکردم انگار که در آسمانم و وارو زدن کار خیلی با حالی بود
بعد از کسب اولین امتیاز ده نوبت به اجرا روی چوب موازنه رسید
داشتم فکر میکردم که مسابقه هنوز تمام نشده در باره ی چوب موازنه ی زمین حرکت بعدیم چی خواهد بود فکر میکردم
نادیا اعتماد به نفس فوق العاده ای داشت .
در المپیک 1976 موفق شد 7 بار امتیاز ده را کامل بگیرد
در تاریخ المپیک تنها کسی که در ژیمینا ستیک نمره ده آورد نادیا بود
نادیا همیشه میخاست جزء بهترینهای ژیمیناستیک باشد .
او میگفت :
من میخاستم همیشه اجرایی داشته باشم که بسیار خوب باشم
و میخاستم اجرائی داشته باشم که تا آنموقع کسی اجرا نکرده باشد .
امیدوار بودم 9/9 بگیرم یا امتیازی شبیه به این تخته ی امتیاز را دیدم که شماره ی مسابقه ام را نشان داد .
0 7 3 و امتیازم 1/00 فکر کردم احتمالا امتیاز داره میره بالا یک-دو-سه-چهار-پنج-شش-هفت-هشت-نه--
یکی از هم تیمیان با اشاره گفت :
که فکر میکنه تخته ی امتیاز خراب شده
اما تخته ی امتیاز داشت شماره ی 10 را نشان میداد
یک اجرای بی عیب و نقص داشتم بی عیب و نقص و کل امتیاز را آورده بودم
از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدم برای اولین بار بود در مسابقات بینالمللی یکی داره ده میاره
این امتیاز بالاترین امتیازیه که میتوان گرفت
خیلی خوشحال بودم این گار که توی مدرسه بودم و توی ریاضی نمره ی کامل گرفته بودم .
وقتی بر روی سکوی قهرمانی قرار گرفتم
و همه ی مدالهایی که برده بودم دریافت کردم
به خونه فکر میکردم
امیدوار بودم مادر و بقیه افراد خانواده ام تماشا کرده باشند .
اما :
این طور نبود . . .
مادرم گفت : من همیشه تکرار صحنه ی اجرای منو تماشا میکند .
دلشو نداره مسابقه های منو زنده ببینه ......
مادر ه دیگه ؟! نداره همه ی مادراهمین طوری هستند ...
وقتی فیلمهای 14 سالگی ام را تماشا میکنم --احساساتی میشوم
به نظرم هر چه زمان میگذرد ...
قدر اجرای تاریخی ام را بیشتر میدانم .
حالا میفهم عجب کاری بی همتائی انجام داده بودم
بر گرفته از مستندی از BBC