ترفند شیطان 1-دلسرد کردن ما
2-تردید در دل ما
نبرد ایلامیها علیه رضا خان
درزمان
احمد شاه ودرپی حمله روسیه به ایران که مقصد اصلی روسیه کشور عراق بود با
توجه به اینکه درآن زمان ایران فاقد قدرت نظامی دربرابر روسیه بود
ارتش
روسیه بدون هیچ گونه مقاومتی ازطرف ارتش ایران ازشمال وارد ایران شد
وازغرب که ایلام کنونی می باشد قصد خروج به سمت عراق راداشت که
دراین مناطق
باتوجه به اینکه مردم بصورت قبیله ای وطایفه ای زندگی می کرند
هجوم کشور
روسیه راتحمل نکردن وبه صورت جنگ چریکی به مقابله با ارتش مجهزروسیه
برآمدند
که دراین میان مرحوم اسکندررشیدی که تمام مردم قبایل مختلف آنرا می
شناختند
و سابقه جنگ های نامنظم راداشت به صورت داوطلب مردم را آماده
مقابله باارتش روسیه کرد
که درچند نقطه مختلف استان ایلام با آن ها درگیر
وتلفات سنگینی رامتوجه ارتش روسیه نمود
واین درحالی بود که مردم درآن زمان
اسلحه های خیلی ابتدایی دردست داشتن
درحالی که روسیه مجهزبه مدرنترین سلاح های آن زمان بود.
مرحوم اسکندرکه فرماندهی قبایل رابرعهده داشت
در خاطرات
گذشته خود بارها به این جنگ اشاره نموده که چگونه بادل وجان ازناموس مردم
دفاع نمود
وچگونه ودرچه مواقعی در مناطق صعب العبور دشمن راغافلگیر نموده
بود
وغنائم زیادی ازجمله اسلحه وفشنگ فراوانی به دست آورد
ودربین مردم
توضیح نمود وبقیه مردم رامجهز نمود
///////
شیطان از کار خود دست می کشد...
می گویند روزی شیطان تصمیم گرفت
که از کار خود دست بکشد،
بنابراین اعلام کرد که می خواهد ابزارش را به
قیمتی مناسب به فروش بگذارد.
پس وسایل کارش را به نمایش گذاشت که شامل خودپرستی، نفرت، ترس، خشم، حسادت، شهوت، قدرت طلبی و غیره می شد.
اما
یکی از این ابزار، بسیار کهنه و کار کرده به نظر می رسید و شیطان حاضر نبود
که آن را به قیمت ارزان بفروشد.
کسی از او پرسید : این وسیله گران قیمت
چیست؟
شیطان گفت:ا
این نومیدی و افسردگی ست.
پرسیدند :
چرا این همه گران است؟
شیطان
گفت :
زیرا این وسیله برای من بیش از این ابزار دیگر مؤثر بوده است.
هرگاه
سایر وسایلم بی اثر می شوند، تنها با این وسیله می توانم قلب انسان ها را
بگشایم و کارم را انجام دهم.
اگر بتوانم کسی را وادارم که احساس ناامیدی،
یأس، دلسردی، مطرود بودن و تنهایی کند،
می توانم هرچه که می خواهم با او
بکنم.
من این وسیله را روی همه ی انسان ها امتحان کرده ام و به همین دلیل این همه کهنه است.
پس شیطان دارای دو ترفند است
یک --- دلسرد کردن ماست به این ترتیب برای مدتی نمی توانیم مفید باشیم
دوم تردید افکندن در دل ماست تا ایمانما نسبت به خدا و خودمان ضعیف شود