آیا همهی وایکینگها دزد و چپاولگرد بودند؟
وایکینگ
وایکینگ ها اهل اسکاندیناوی بودند،
امروزه اسکاندیناوی شامل سه کشور دانمارک، نروژ و سوئد میباشد.
در اوایل تمامی وایکینگ ها کشاورز بودند
اما بچه های آنها از همان دوران کودکی آموزش رزم و جنگ را میدیدند،
آنها از دوران کودکی یاد میگرفتند که چگونه از شمشیر، تبر و نیزه استفاده کنند. ورزش نیز از دوره های مهمی بود که کودکان آن را میگذراندند.
واکینگ در فرهنگ بسیاری از ملل دنیا به دزدی و چپاول یاد شده است در صورتی که این طور نبوده است . وایکینگها جهانگرد و جستجو گر بودند
برای بسیاری از وایکینگها راه گذران زندگی نه تنها دزدی و چپاول نبوده بلکه از راه پیشههایی مانندکشاورزی و ماهیگیری بودهاست.
از بررسی ابزاری که باستان شناسان یافتهاند
وایکینگها نمایان شده که آنها در زندگی روزمره خود از داس، نیزههای ماهیگیری، بیل، کلنگ، گاوآهن و... بهره میگرفتند
که همه ابزار کشاورزی بودند و هنگامی که این ابزار را درکنار دیگر گواههای تاریخی میگذاریم بخوبی روشن میشود که وایکینگها کشاورزان و ماهیگیران پیشرفته بودهاند.
آنها با بهره گرفتن از درختهای جنگلهای اسکاندیناوی، کشتیهای بزرگ و
نامور خود را میساختند
و با کمک آنها به بازرگانی با کشورهای همسایه و یا دیگر کشورهای اروپایی و بخشهایی از آسیا میپرداختند.
وایکینگها با آهن ابزار و ادوات جنگی میساختند و به بازار میبردند و با وسایلی که لازم داشتند دادو ستد میکردندآذوقه و دیگر مایحتاج خود را تهیه میکردند
آنها با داد و ستد زر و گوهره های اروپایی برای خود زیور آلات درست میکردند
آنچه که وایکینگها را بر اروپاییها برتر میکرد ویژگی توانائی آنها در ساخت دژ های پایدار بود
آنها با نگریستن به ساخت مایه های اسکایناویها بیشتر خانه های خود را از چوب و سنگ میساختند
آنها جستجو گر وو جهانگرد بودند
کشتی آنها باریک و بزرگ بود اما این توانائی را داشت که در سخت ترین دگرگونی های آب و هوائی دریا باران و توفان تاب بیاورد
وایکینگها در هزاره ینخست میلادی تتوانستند به بخش های شمالی آمریکا برسند
یعنی :
چیزی نزدیک به 500 سال قبل از آن که کریستف کلمپ1492 به آن جا برسد
وایکینگ ها با تمامی حس و روح جنگجویی خود،
عاشق شعر، رقص، موزیک و داستان سرایی بودند.
آنها تمامی تاریخ خود را به شکل شعر و داستان تعریف میکردند.
/////
یک دسته از وایکینگها همانگونه که تصور میکنید بودند شرور دزد و غارتگر
این عده :
برای ایجاد رعب و وحشت در دل دشمنان از این روش استفاده میکردند
قربانی بر روی شکم خوابانده میشده است .
ابتدا پوست و گوشت کمر برداشته شده تا ستون فقرات به درستی دیده شود
سپس دنده ها از ستون فقرات جدا شده شکسته و به خارج برگردانده میشدند تا ظاهری شبیه به بالهای یک عقاب پیدا کنند .
در انتها جلاد اثر هنری خود را با بیرون کشیدن ریه های قربانی از پشت کمر تکمیل میکرد
اگر یکی از آنها میمُرد،
او را با تمامی وسایلی که احتمال میدادند در بهشت نیاز دارد دفن میکردند، وسایلی چون: پول، ابزار (مانند چاقو و ...)، لباس، سلاح، اسب، ارابه، قایق و در بعضی موارد حتی کشتی های بزرگ!!! البته این وسایل فقط برای مردان جنگجو بود
اگر زن وایکینگی میمرد :
او را با وسایل خاص دیگری دفن میکردند، وسایلی چون: نخ و سوزن، وسایل آشپزخانه و وسایل پخت و پز غذا!!
در
گاهی موارد شخص مُرده را داخل کشتی اش میگذاشتند (با تمامی وسایل مورد
نیازی که ذکر شد) سپس کشتی را آتش زده و در دریا شناور میکردند.
در آخر جالبه بدونید که آنها تابوت هایی به شکل کشتی نیز داشتند که در بعضی موارد مردگان را در آن گذاشته و در خاک قبر میکردند.
بعد از حماسه ها و حکایت های بجا مانده از وایکینگ ها، اجساد پیدا شده توسط دانشمندان دومین منبع اطلاعاتی از این جنگجویان است.
وایکینگ ها خدای مخصوص به خود را داشتند، نام خدای آنها ادین (Odin) بود. این خدا، خدای جنگجویان و مالک Valhalla (که بهشت جنگجویان بود) محسوب میشد. وایکینگ ها همیشه آماده ی استقبال از مرگ بودند! زیرا اعتقاد به این داشتند که بعد از کشته شدن در جنگ به Valhalla (همان بهشت) خواهند رفت. به همین خاطر وایکینگ ها بسیار شجاع و نترس بودند.
همانطور هم که گفته شد آنها از دوران کودکی دوره های مختلف رزمی و ورزشی را میدیدند و بدن های آماده و ورزیده و قوی ای داشتند.
علاوه
بر آن وایکینگ ها ملوانان ماهری نیز بودند. وایکینگ ها با دیدن ستارگان یا
خورشید راه خود را میافتند. اگر هم دریا مه آلود میبود آنها کاملاً بدون
هدف و به طور کاملاً شانسی به یک سو میرفتند، زیرا اول خود را مردم بسیار
خوش شانسی میپنداشتند و دوم اینکه از هیچ چیزی ترس و دلهره نداشتند.
وایکینگ
ها هیچ وقت در کشتی آتش روشن می کردند، در صورتی که هوا بسیار سرد می بود و
سفر هم طولانی، معمولا در جایی لنگر می انداختند و به ساحل میرفتند، در
آنجا آتش روشن میکردند و غذاهای خودشان را در آنجا می پختند. غذاهای آنها
معمولا مخلوطی از کمی گندم و گوشت خشک شده ی ماهی یا (گوشت قرمز) بود.
البته هر از چندگاهی نان و کره یا پنیر نیز مصرف میکردند.
همچنین اگر قصد خوابیدن در آن جزیره (یا مکان ایستادن) را داشتند هرکدام ابزار مخصوص خواب خود را بیرون می آوردند. این ابزار یک پوشش بود که از جنس پوست ساخته میشد و باعث گرم نگه داشتن بدن میشد.