پند اموزنده
ضربه خوردیم و شکستیم و نگفتیم چرا ؟ !
ما دهان از گله بستیم .ونگفتیم چرا ؟!
جای ---بنشین و بفرما بتمرگی گفتند :
ما شتیدیم و نشستیم و نگفتیم چرا ؟!
تو نگفتیم و شمایی نشنیدیم و هنوز :
ساده مثل کف دستیم و نگفتیم چرا ؟!
دل سپردیم به آن رفیییییق سر دشمن و دوست ...
دشمن و دوست پرستیم و نگفتیم چرا ؟!
چه چراها که شنیدیم و ندانیم چرا ؟!
ما همین بوده و هستیم و نگفتیم چرا ؟!
سوختیم و ساختیم در این راه ....
اما نگفتیم چرا ؟!
/////////
استادی میگفت :
صبحها که دکمه های لباسم را میبندم
به این فکر میآکنم
که چه کسی آنها را باز خواهد کرد
خودم یا مرده شور ؟
دنیا همین قدر غیر قابل پیش بینی است
به آنهائی که دوستشان دارید بی بهانه بگوئید :
دوستت دارم
بگوئید :
گاهی فرصت با هم بودنمان کوتاهتر از عمر شکوفه هاست .
بگوئید بودن ها را قدر بدانیم
نبودن ها در همین نزدیکی است
//////
بعضی چهره شان خیلی معمولی است
اما......
آن چه در قسمت چپ سینه شان میتپد دل نیست
اقیانوس محبت است .
بعضی صدایشان خیلی معمولیست
اما ...
سخن که میگویند در جادوی کلامشان غرق میشوی
بعضی قد و قامتشان معمولیست
اما....
حضورشان تپش قلب می اورد
بعضی ها خیلی معمولی هستند
اما ....
همین معمولی بودنشان است که در کنارشان به ارامش میرسی
فقط ارامش مهم است .
ثروت شهرت زیبایی و جمال ...
همه عادی میشوند
فقط قلب آدمهاست که اهمیت دارد ؟
///////
پادشاه خواب دید :
که همهی دندانهای او افتاده است
خوابگذار را فرا خواند و تعبیر خواب را جویا شد
خوابگذار گفت :
پادشاه بسلامت باد
همه ی نزدیکان شما پیش از شما میمیرند
به گونه ای بعد از شما کسی نمی ماند
پادشاه ناراحت شد و گفت :
وقتی همه نزدیکان من بمیرند من با که باشم ؟
این چه تعبیریست که میگوئی /
دستور داد او را صد ضربه شاق بزنند
خوابگذار دیگری خواست
او گفت تعبیر خوابی که پادشاه دیدهاند این است که عمر پادشاه درازتر از عمر همه ی نزدیکانش خواهد بود .
پادشاه گفت:
تعبیر همان است
اما :
این بیان با ان بیان خیلی فرق میکند
دستور داد صد سکه به او بدهند .
////