آرامش شب Image result for ‫دست به دعا بردن‬‎نصیب کسانی باد ...!!!

که دعا دارند ادعا ندارند

نیایش دارند نمایش ندارند ...


نجار

نجاری بود و زن زیبایی داشت

پادشاه مجذوب زن نجار شده بود و میخاست هر طور شده ان زن مال او شود

پادشاه بهانه ای از نجار گرفت وحکم اعدام او را صادر کرد

قرا ر شد فردا نجار اعدام شود ....

نجار به خانه امد و شب نخوابید

همسر نجار گفت :

مانند هر شب بخواب ...

پروردگارت یگانه است و درهای گشایش بسیار

کلام همسرش آرامشی در دلش ایجاد کرد و

چشمهایش را بست و خوابید ...

صبح صدای پای سربازان را شنید ...

چهره اش دگرگون شد و با نا امیدی و پشیمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد

دریغا باورت کردم

با دست لرزان در را باز کرد

دستانش را جلو برد تا سربازان زنجیر کنند...

دو سرباز با تعجب گفتند :

پادشاه مرده است و از تو میخواهیم تابوتی برایش بسازی ...

چهره ی نجار برقی زد و نگاهی از روی عذر خواهی به همسرش انداخت ...

همسرش لبخندی زد و گفت :

مانند هر شب آرام بخواب  زیرا پروردگار یکتا هست

و درهای گشایش  بسیار

فکر زیادی انسان را خسته میکند ...

در حالی که خداوند تبارک و تعالی مالک و تدبیر کننده کارهاست

ساعت زندگیت را به افق ادمهای ارزان قیمت کوک نکن

یا خواب میمانی .....!

یا از زندگی عقب

در هر شرایط امیدت را به خدا از دست نده و هر لحظه منتطر رحمت بی کرانش باش ...