گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آن چنان مات
که حتی مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزدم تا که زدستم نرود
ناز چشم توبه قدر مژه بر هم زدنی
فریدون مشیری
متولد 30 شهریور 1305
مرگ---بامداد روز جمعه 3 آبان 1379 خورشیدی در سن 74 سالگی در تهران
محل دفن ----قطعه ی هنرمندان بهشت الزهرا ردیف 164 شماره ی 9
نام پدر ----ابراهیم مشیری افشار ---همدانی ----متولد 1275 ----شفل در وزارت پست مشغول خدمت بود
=======
اول و دوم دبستان را در تهران گذراند اما بعلت شغل پدرش به مشهد منتقل شدند و در آن جا ادامه ی تحصیل داد .
دوباره به تهران منتقل شدند و ادامه ی سه سال اول تحصیل دبیرستان را در دارالفنون گذراند
وبعد به دبیرستان ادیب رفت
طبق گقته ی خودش آن زمان ایران دچار آشفتگی هایی شد و نیروهای متفقین از شمال و جنوب به ایران حمله کرده و در ایران بودند متفقین
آن زمان دوباره به تهران منتقل شدند و ادامه ی تحصیل داد .
دبیرستان و بعد به دانشگاه رفت
با این که از زندگی کارمندی هیچ خوشش نمی آمد .اما در سن 18 سالگی در پست و تلگراف مشغول کار شد ...
زیرا از شعر و شاعری نمیتوانست گذران زندگی گند
و آن زمان خوراک شاعرا نون و پنیره در خانواده ها ورد زبان بود .
یعنی هر کسی به شاعری روی می آورد معمولا خانواده ها آنها را از این کار منع میکردند و فریدون فرخزاد این را به وضوع در مورد خود و خواهرش در بیشتر برنامه های تلویزیونی اش مکرر تکرار میکرد
33 سال در اداره پست کار کرد
مادرش را در سن 39 سالگی از دست داد و این دوری بسیار برایش سخت بود
مشیری
روزها کار میکرد و شبها درس میخواند
همان زمان به مطبوعات روی آورد و برای بسیاری از مجلات خبرنگاری و نویسندگی میکرد و.
مسئول شعر و ادب مجله ی روشنفکر بود سال 1332 تا 1351
آن زمان در سپید و سیاه و مجله ی روشنفکر شاعران اشعارشان را به چاپ میرساندند و مشهور میشدند
بیشتر شاعران در همین مجله شعر هایشان را چاپ میکردند واز طریق همین مجله مشهور میشدند
مشیری:
سال 1350 به شرکت مخابرات ایران انتقال یافت و 57 باز نشسته شد
فریدون مشیری
از همان نوجوانی به شعر و شاعری علاقه داشت و سردن شعر را از همین سن آغاز کرد
اولین مجموعه شعرش به نام تشنه ی طوفان نام داشت که در سن 28 سالگی سروده بود
او خودش در مورد آن میگوید :
چهار پاره هائی بود که گاهی سه مصرع مساوی با یک قطعه ی کوتاه داشت هم وزن و هم قافیه و هم معنا داشت
از شاعران دوره اش که به سبک خودش شعر میگفتند میتوان از :
نادر نادر پور -----مهدی اخوان ثالث ----- محمئ زهری -----سیاوش کسرائی-----هوشنگ ابتهاج نام برد
مشیری:
سال 1377 به آمریکا و آلمان سفر کرد
و در شهرهای کلن --لیمبورگ---و فرانکفورت و 24 ایالت آمریکا از جمله در دانشگاههای برکلی و نیوجرسی
به طور بی سابقه ای مورد توجه دوستداران ادبیات ایران قرار گرفت
مشیری:
سال 1350 تا 1357 عضو شورای موسیقی و شعر رادیو را پذیرفت
سهم بسزائی در پیوند دادن شعر با موسیقی و غنی ساختن برنامه ی گلهای تازه در رادیو ایران
با همکاری سیمین بهبهانی ---عماد خراسانی ---هوشنگ ابتهاج در آن سالها داشت
مشیری :
سال 1378 به سوئد سفر کرد
و در مراسم شعر خوانی در چندین شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتنبرگ شرکت کرد
از معروفترین اثراثش -----کوچه
سال 1339 در مجله ی روشنفکر چاپ شد ----این مجموعه زیباترین و عاشقانه ترین شعرهای نو فارسی است
مشیری :
به عرفان و تصوف علاقه ی بسیار داشت
به همین منظور :
مجموعه ای به صد ماجرا منسوب به شیخ ابوسعید ابوالخیر را با عناون یک سو نگریستن و یکسان نگریستن
که مقدمه ی آن از دکتر جواد نور بخش در اوایل دهه ی 1340 منتشر کرد