بخوانیم و بیاموزیم ....
دانشمندی در راه از بیابانی گذاشت .
غرق تفکر بود کاه ناگهان چشمش به چوپانی افتاد .
چوپان گوشه ای نشسته بود و برای گوسفندانش نی میزد .
اونم چه نی ای ....
سوزی از نی می آمد که باعث شد دانشمند به طرفش کشیده شود .
پس به او گفت :
سلام
چرا به جای تحصیل علم چوپانی میکنی ؟
چوپان در جواب گفت :
آن چه خلاصه ی دانشهاست آموخته ام و یاد گرفتم .
دانشمند گفت :
خلاصه دانشها چیست ؟
چوپان گفت 5 چیز است ...
تا راست تمام نشده -----دروغ نگویم
تا مال حلال تمام نشده ---حرام نخورم
تا از عیب و گناه خود پاک نکردم -----عیب مردم نگویم
تا روزی خدا تمام نشده ----به در خانه دیگری نروم
تا قدم بهشت نگذاشتم از هوای نفس و شیطان غافل نباشم
دانشمند گفت :
حقا که تمام علوم را دریافته ای
هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب حقیقت علم و حکمت سیراب شده است
موفق باشید