آرش کمانگیر و پیکر پاره پاره شده اش در خاک ایران

آرش کمانگیر

زمان -----پادشاهی پیشدادی شاهنشاه ایران

در ان زمان جنگی سخت با توران سپاهیان ایران را در مازندران محاصره میکند و در آن هنگام شاه ایران پیشنهاد

سازش میدهد .

پیام به گوش افراسیاب میرسد و او نیز بی درنگ پیشنهاد را میپذیرد ولی برای پذیرش آن و کوچک انگاری ایرانیان پیشنهاد میکند که یکی از پهلوانان ایرانی بر فراز البرزتیری بیندازد و جای فرو افتادن مرز ایران و توران شناخته شود .


در ایران همهمه ای میان مردم بلند شد مردمان نگران میشوند و خواب به چشمان پر اشگ هرگز نمینشیند .

مردم میپنداشتند شاید چنین کمانداری در ایران نباشد

همه میگفتند دگر نمیتوان با تیره و تبارمان دیدن کنیم و هزاران پنداشتهای درست و نادرست دیگر ...


در ایران کسی دلیری این کار را به خود نمیدید و در این میان آرش که پیک لشگر ایران بود پیامی را به لشگر توران میبرد .

------------------------

پادشاه توران برای کوچک شمردن ایرانیان خود آرش را برمیگزیند و آرش ناگزیر به پذیرش این کار میشود و از آن سو در لشگر ایران همه بر آرش خرده میگیرند که چرا این پیشنهاد را پذیرفتی و این که این کار مایه ننگ ایران خواهد شد .

نامیدی در میان مردم اوج میگیرد و همهمه ها بلندتر و نامیدانه تر میشود .

در این میان بودند کسانی که به رشادت و پهلوانی ارش باور داشتند و یا شاید راهی جز این نداشتند .

----------------

هنگام پرتاب فرا رسید

ارش به فراز دماوند میرود . پهلوان ایرانی تا جان در تن داشت زه کمان را میکشد ارش چنان زه را میکشید که گویی جنگی با کمان دارد

و سرانجام :

تیر را رها کرد .

آرش که همه توان ونیروی خود را برای پرتاب تیر گذاشته بود پس از این تیر اندازی از خستگی جان میدهد .


پیکرش پاره پاره شده بود و در خاک ایران پخش میشود و روانش در تیر دمیده میشود تیر از بامداد تا شامگاه پرواز کرده و در کنار رود جیحون آمو دریای کنونی بر درخت گردوئی فرود میاید

آن جا مرز ایران و توران خوانده میشود .

------------------------------------

بر پایه ی برخی واگویه ها اسفندارمذ تیر و کمان را که آرش داده و گفته بود ند که این تیر بسیار دور خواهد رفت ولی هر کس که تیری با آن بیندازد جان خواهد داد .

با این همه آرش آماده ی از خود گذشتگی بود و خود خواسته از آن تیر و کمان بهره برد .

-----------------

بسیاری آرش را نمادی از پایدار در جانفشانی در راه میهن میدانند .

ابوریحان بیرونی در کتاب خود به نام آثارالباقیه در باره جشن تیرگان داستان آرش را بازگو میکند و ریشه این جشن را از زور آرش دلیر میداند .