بیمارستان نجمیه
ملک تاج خانم
زاده ی 1271 ه-ق تهران است
در گذشت 1350 ه.ق
آرامگاه --------شهر نجف
بزرگترین فرزند خانواده بود دو خواهر داشت .
نامشان ماه سما-خانم ----و نام دیگر خواهرش سرورالسلطنه همسر مظقرالدین شاه بود
یک برادر تنی داشت به نام -------عبدالحسین میرزا فرما ن فرما
در سن 16 سالگی با مردی که :
هم زن داشت و هم بچه به نام مرتضی قلی خان نوری وکیل الملک و حاکم کرمان از خاندان اسفندیاری (۱۲۸۴تا ۱۲۹۶ه ق) که از او بسیار بزرگتر و دارای همسر و اولاد بود ازدواج کرد.
همسرش بسیار از او بزرگتر بود .
ملک تاج ثمره ی ازدواجش دو دختر به نامهای
عشرت الدوله و شوکت الدوله شد وکیل الملک به تهران خوانده شد و آن جا در گذشت .
بعد با میرزا هدایت الله آشتیانی وزیر دفتر ازدواج کرد .حاصل این ازدواج هم دو فرزند بود که مصدق از این شوهرش بود .
آمنه دفترالملوک هم نام دخترش بود
مصدق بعدها نخست وزیر شد و چهره ی معروف تاریخ شد .
بعد از مرگ شوهر دومش سرپرستی فرزندانش را خود به عهده گرفت
بعد از دوسال مجددا ازدواج کرد این بار زن فضل الله خان وکیل الملک از سادات طباطبائی و منشی باشی مظفرالدین شاه در امد.
حاصل ازدواجش فرزندی به نام ابوالحسن دیبا بود که این شوهرش هم مرد
---------------------------------------------------------------------------------
این بانو معروف بود به نجم السلطنه مادر دکتر مصدق
موسس بیمارستان نجمیه تهران است
این بیمارستان در سال 1308 تاسیس شد و برای بیماران وقف کرد .
نجم السلطنه برای مخارج این بیمارستان درآمد چندین ملک خود را اختصاص داد و تا زمانی که خود زنده بود نظارت بر امور آن را برعهده داشت.
پس از آن طبق وقف نامه، تولیت به دست دکتر محمد مصدق و بعد از وی به میرزا ابوالحسن خان ثقه الدوله دیبا و پس از این دو پسر به فرزندان بزرگشان تعلق میگرفت.
او همچنین نظارت بر این بیمارستان را به :
دخترانش؛ زرینتاج شوکتالدوله، ملوک خانم عشرتالدوله و آمنه دفتری (دفترالملوک) واگذار کرد.
این بیمارستان در ۱۵ آذر ۱۳۰۸ افتتاح شد و همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد.
---------------------------------------------------------------------
نجمالسلطنه :
زنی مقتدر و سخت کوش و به قول یکی از دختران فرمانفرما،
عمه پیر ۸۰ ساله اش: «زن مسن و کوچک اندامی بود. چادر سیاه بر سر داشت و از در بیرونی وارد اتاق پدرم میشد و با حرکت سر جواب تعظیم ما را میداد و به سرعت به طرف برادر روانه میشد.
چهرهای سفید داشت با چشمانی درشت و برآمده به رنگ میشی روشن… با وجود کهولت سن، اما جلد و چابک بود.
فکری روشن و گفتاری تند و تا حدی خشن داشت، ولی اغلب شاهزادگان مسن آن دوره آهنگی با تحکم و گفتاری نسبتاً درشت داشتند .
در آن سن شخصاً مشغول نظارت بر ساخت ساختمان بیمارستانی بود که به نام «بیمارستان نجمیه» پای برجاست.
زندگانی او ساده و بیآلایش بود و ثروتش را با انرژی بسیار و ایمان راسخ صرف ساختن اولین بیمارستان خصوصی و مدرن تهران کرد».