به مناسبت بزرگداشت مولانا ...


شمس تبریز

کلاهی در موزه ی شمس در آرامگاه مولاناست که این کلاه معروف است به کلاه هفت پر

این شاید کلاهی است که تمام آدمهای مهم آن دوران بر سرشان میگذاشتند .

کلاه پر از زربافت که سیمهای مفتولی در آن پیچیده و بسم الله الرحمان الرحیم و لا الاهه ال الله  نوشته شده است . 

به احتمال زیاد اینها بعد ها اضافه شده منظور نوشته ها و غیره را چون کلاه خیلی سنگین میشد .

مولانا تا قبل از ملاقات با شمس تبریزی یک شخصیت معروف در شهر قونیه بود.


مولانا به موریدانش درس میداد که :

غریبه ای وارد مجلس میشود رو به مولانا میکند و میگوید :

اینها چیه ( اشاره به کتابها ) که دور و بر تو هستند ؟

مولانا میگوید :اینها قیل و قال  است .

شمس میگوید :تو را با این کتابها چه کار  ؟ کتابها را برمیدارد و داخل حوض آب میاندازد

ومجلس را به هم میزند .

مولانا سراسیمه میاید و میگوید : بعضی از این کتابها دستخط منحصر به فرد پدرمه ...چه کردی با کتابهای من ؟

در آن لحظه شمس در حرکتی کتابها را از آب در آورده و خشگ تحویل مولانا میدهد .

مولانا شگفت زده میگوید :

این چه سری است ؟

شمس میگوید : این ذوق و حال است که تو از آن بیخبری

از آن جا زندگی مولانا و شمس و شاید کل تفکرات شرق عوض میشود ...


شمس در مورد خود میگوید :

کاتب سه گونه خط نوشتی ...

خود خواندی غیر نخواند

دگری خو د خواندی  غیر خواند

و سه دیگر نه خود خواندی نه دیگری