دوش با مرغی بگفتم ای فلان
از چه تخم تو شد اینسان گران
گفت نرخ تخم ما را دیده ای ؟
رو ببین یک دم بهای آب و نان
قیمت شیر و پنیر و خامه نیز
رفته بالاتر زنرخ زعفران
شد برنج و لپه دیگر دانه ای
حرفی از کیلو میاور بر زبان
هم بهای روغن و گوشت و کره
رفته بالاتر زعمق کهکشان
خاویار و ماهی و میگو بگو
هشته ای یک ذره شان را بر دهان ؟
از گرانی میوه هرگز خورده ای
غیر آنکه دیده باشی در دکان
جمله اینها را که گفتم میرود
در دهان جمله از ما بهتران
چون که دیدی قیمت اجناس را
حرفی از تخمم میاور در میان
خویش را فارغ کن از بود و نبود
لال کن خود را به سان دیگران