قهرمان کشورمان صاحب بچه شد تولدش مبارک افتخار ایران
شهر بانو منصوریان
سه خواهر سمیرومی که شاید در ایران کسی این سه خواهر را نمیشناسد .چرا ؟
ورزش ووشو از صدا و سیما پخش نمیشود و فقط نتیجه ی مسابقات از تلویزیون پخش میشود .
این سه خواهر اهل سمیرم قهرمانان ملی ایرانند .سه خواهری که تمام رفتارشان درست عین مردان است .باید مرد میشدند با پشتکاری که دارند .
سه قهرمان ملی کشورمان ...
سه دختر که مادرشان به دونه دونشون افتخار کرده و میکند .
نه تنها مادر بلکه کل ایران به این سه خواهر افتخار میکند .
شهربانو خواهر بزرگ این خانواده است .
او زاده ی 8 بهمن 1364 در سمیرم اصفهان است .
او بیشتر علایقش به دنیای اطراف مثل پسران است .
4 مدال طلا در مسابقات جهانی ووشو به دست آورده است .
======
شیر زن ایران مانند یک مرد برای مادرشان خانه ساختند .لوازم ساختمانی عین یک مرد جابه جا میکردند این سه خواهر
شهر بانو از خانواده ای بود که شرایط مالی بسیار ضعیفی داشتند و حتی وعده های غذائی آنها مثل هم بود صبحانه -نهار و شام
خواهر کوچکتر میگوید وقتی هفت ساله بودم پدرم ما را ول کرد و رفت پدرم خیلی خوب بود اما یک دفعه خیلی بد شد .
چرا ؟
چون ازدواج مجدد کرده بود . مادرم هم پدر بود برایمان و هم مادر . دختره کوچکتره میگه با این که خیلی ازش ناراحتم اما میبخشمش ...وسطیه میگه تایمی که از دست دادم به علت نداشتن پدر بود هشت سال ازش خبر نداشتیم . بعد دیدیم ازدواج کرده .
روزگاری که دختران دست در دست پدر به پارک میرفتند ما در مزارع گندم درو میکردیم .پدر ما را میزد . ما را به مزارع میبرد تا قوی شویم ما سخت کوشی را از پدرمان به ارث بردیم . اگر حق انتخاب داشتم پدر و مادر پولدار میخواستم .اما....
ما دوست داشتیم مثل همه بازی کنیم آرزوی همه چیز به دلمان ماند . زندگی را از صفر خودم شروع کردم .
دوست داشتم دوچرخه داشته باشم نداشتم .حتی راضی به این موتور پلاستیکیها هم بودیم اما استطاعت مالی داشتن آن را هم نداشتیم .
الهه میگوید من اولین بار که روی تخت خوابیدم در اردوهای ملی بود .
ما تخت نداشتیم . خیلی از نظر مالی در مضیقه بودیم .
فقط ایام عید ما لباس میپوشیدیم اونم نه نو نو .....پدرم جائی که کار میکرد لباس دست دوم آنها میگرفت و ما میپوشیدیم .این لباس نو ما بود ایام عید .
شهربانو منصوریان از ده سالگی ورزش را شروع کرد .
ووشو ترکیبی از وورزشهای کانکفو -کشتی - تکواندو - کاراته ..هم پا میزنی
ترکیبی از همه ی اینها بود و شهر بانو این رشته را دوست داشت .
همه را با هم داشت . این رشته به اخلاق خودم میخورد و دوست داشتم ادامه دهم .
ما با پوشش مبارزه کردیم با پوشش تمرین کردیم و حالا دیگر عادت کردیم با پوشش تمرین کنیم .
شهر بانو به کمک شوهرش پلهای ترقی را یکی پس از دیگری پیمو د . بعد از ازدواج هم . چون شوهرش جلوی پیشرفت او را نمیگرفت با این که فامیل همه مخالف ورزش کردن شهر بانو بودند .
باور کردنی نبود ما عضو تیم ملی شدیم . یک رویا بود رویا
شهر بانو منصوریان در وزن 75 کیلوگرم در مسابقات حریف کانادائی خود را ناک اوت کرد و سومین طلا را برای ایران به ارمغان اورد .
شهر بانو میگوید اگر ما امکانات داشتیم یعنی مربی بدن سازی -مربی تغذیه ووووو در کنار ورزش داشتیم کسی حریفمان نمیشد .
ما دیده نمیشویم و فقط یک گزارش کوتاهی در تلویزیون نشان میدهند .مسابقات ما اصلا دیده نمیشه ...خارجیها بیشتر ما را میشناسند .
=========
سمیرم یک شهر مذهبی است .که زنها با چادر در رفت و آمد هستند و ما با گرمکن و شلوار رفت و آمد میکردیم . برای همین اول نگاه خوبی به ما نداشتند .
و دائم به پدرمان میگفتند .چه معنی داره دختر ورزش کنه ....چه معنی داره تنها سفر کنه ....اما وقتی قهرمانشدیم به وجودمان افتخار کردند .
سه خواهر در سمیرم با گرمکن و شلوار رفت و آمد میکنند و شناخته شده هستند .