لطفلی خان زند
اخرین فرمانروای زندیه بود .
وی زیباترین -قدرتمند--راستگو- شجاع و درستکار بود .
او را بهترین شمشیرزن شرق میدانستند و با شخصیت های شاهنامه مقایسه میکردند !
آغا محمد خان پس از شکنجه فراوان چشمهایش را در آورد و او را کشت .
===
ژنرال مایکس در باره ی لطفلی خان چنین میگوید :
شهریار جوان زند از دروغ و وعده های پوچ بیزار بود و جز به مردانگی و صداقت مسلکی نداشت و هرگز به دروغ از کسی دلجوئی نمیکرد .
همین ویژگی های نیکو باعث شد تا بزرگان از پشتیبانی او دست بکشند .
نقل است که :
در یک روز 5 پسر از زنان برادرزاده آغامحمد خان زاده شد .و چون این خبر مسرت بخش به وی دادند با حسرت چنین گفت :
کاش از زنان بی شمارش یکی میزائیدند و آن یکی سلحشوری چون لطفلی خان زند میشد .
شاید در مشرق زمین اولین کسی بود که به فکر تأسیس بیمه ی اجتماعی افتاد و اگر عمرش کفاف می داد و آن را به وجود می آورد و گرچه آن چه می خواست به وجود آورد عنوان بیمه ی اجتماعی نداشت اما نتیجه ای که در آن به دست می آمد همانند آن بود.
هنگامی که حاج ابراهیم کلانتر به او خیانت کرد در حالی که لطفعلی به او اطمینان داشت و دروازه های شیراز را به رویش بست و او را در مقابل دشمن تنها گذاشت لطف علی نه تنها عصبانی شد و شکیبایی خود را ازدست نداد بلکه لبخند زد و بیتی از حافظ را خواند:
پیر پیمانه شکن من که روانش خوشش باد/ گفت پرهیز کن از محبت پیمانه شکن.