اطنزی از موسی اسکانی

ا ی خوشا روزی که مرغ و گوشت ارزان داشتیم

روزگاری خوش کنار فاطمه سلطان داشتیم


گه پلو سبزی درست میکرد و گاهی آبگوشت

گه خورشت قیمه و گاهی قسنجان داشتیم


بود ارزان آن زمان چون بره های تو دلی

گاه ته چین و زمانی بره بریان داشتیم


ماهی ارزان بود و مرغ ومرغ ارزانتر از آن   زین جهت

در میان سفره هم از این هم  از آن داشتیم


بس ارزان بود روغن از پی طبخ غذا

سفرهای رنگین تر از خوان سلیمان داشتیم


خامه ارزان بود و شیر و ماست ارزانتر از آن

روی سفره دوغ اعلاء و فراوان داشتیم


بهر صبحانه عسل بود و مربا و کره

شیر اعلا و پنیر خوب لیقوان داشتیم


چون که ارزان بود میوه بر سر میز غذا

میوه های گونه گون وخوب والوان داشتیم


ای دریغا ای دریغا ای دریغا

قدر آن ایام را نشناختیم رایگان شد از کف ما بسکه عصیان داشتیم


حالیا از بس بهای جنس بالا رفته است

میخوریم افسوس روزیرا که انسان داشتیم