نفرت انگیزترین و هرزه ترین سلطان عتمانی ابراهیم اول دیوانه
سلطان ابراهیم اول عثمانی :
تمامی سلطانهای عثمانی دارای حرمسرا بودند و در جنگها زنانی که به اسارت در میاوردند به حرمسرای سلطان زیباترینشان میرفتند .
در زمان این سلطان شایعه ای پخش شد که یکی از زنان حرمسرا با مردی رابطه دارد .
سلطان نیز برای حل این رسوائی چنین کرد :
تمام 280 زن حرمسرایش رشا در دریا غرق کرد و حرمسرایش را از نو یارگیری کرد !
======
ماجرای غم انگیز زنان حرمسای سلطان ابراهیم دیوانه :
این ماجرای غم انگیز وقتی شروع شد که شکرپاره از سلطانه های حرم به او خبر داد که شایعاتی در شهر رواج دارد که یکی از زنان سلطان در حال ناشایستی با یک مرد دیده شده که چنین چیزی غیرممکن بود .
سرانجام ابراهیم تصمیم به اقدام کرده است و مانند یک مدیر مدرسه که وقتی شاگرد مقصر از صف قدم بیرون نمی گذارد و اقرار نمیکند همه شاگردان را تنبیه می کند او هم تصمیم گرفت همه زنان حرم را مجازات کند ولی هیچکس حتی جلاد هم نمی توانست نوع تنبیهی را که او در نظر گرفته بود پیش بینی کند.
ابراهیم تصمیم گرفت به استثنای شکرپاره همه زنان حرم را که تعدادشان ۲۸۰ نفر بود در دریا غرق کند و به هلاکت برساند بنابراین زنان حرم را دسته دسته با طناب به یکدیگر بستند و در کیسه هایی که در ته آن ها سنگ گذاشته بودند نهادند و آنها را به کنار دریا برده و هر کیسه را در زورق کوچک قرار دادند.
چند زورق را با طناب به قایق بزرگتری بستند تا خواجه سرایان بتوانند آنها را از ساحل دور ساخته و در وسط دریا کیسهها را با تکان دادن ماهرانه طناب به دریا بیندازند.
همه زنان حرم مردند به جز یکی از آنها که سر کیسه اش را محکم نبسته بودند توانست با تلاش فراوان بر روی آب بیاید و شروع به فریاد کشیدن و امداد طلبیدن کند.
یک کشتی فرانسوی که از آنجا عبور می کرد توانست او را بیرون بکشد و نجات دهد و برای خدمه کشتی جزئیات ماجرای هولناکی را که برای زنان حرم رخ داده بود تعریف کرد.
قبل از اینکه این ماجرا به صورت شایع در قسطنطنیه منتشر شود واقعه ای رخ داد که گواه قطعی و مسلم این کشتار مهیب بود.
یکی از غواصان قسطنطنیه ضمن عبور از بسفور در حالی که از بدنه قایق خم شده بود و بقایای کشتی غرق شده را جستجو میکرد در ته دریا چشمش به اجسادی میخورد که تکان نمی خوردند و بی درنگ به درون آب پرید.
غواص مزبور تعریف کرد که در ته آب تعداد زیادی کیسه های سربسته را دیده که به طور عمودی قرار گرفته بودند و با حرکت امواج این سو و آن سو میشدند و وقتی سر یکی از آنها را باز کرده چشمش به اجساد افتاده و از ترس فورا راه فرار را پیش گرفته و به روی آب آمده است.