جیران :
به تازگی سریالی در سینما خانواده پخش میشود به نام جیران وقتی این سریال را تماشا میکنید به یاد سریال حریم سلطان میافتیم .بیشتر فیلمنامه بر گرفته از همان سریال است . میپردازیم به جیران واقعی هر آن چه که در تاریخ آمده
جیران تجریش : چشمهایی مثل آهو د اشت به همین دلیل ناصرالدین شاه نام جیران را بر او نهاد .مورد علاقه ی بیش از حد ناصرالدین شاه بود او از زنان صیغه ای ناصر الدین شاه بود .
فروغالسلطنه» اهل تجریش بود؛ روستایی در شمال تهران که در دوره قاجار ییلاق محبوب دارالخلافه بود و وصف باغهای زیبا و هوای خنکش، حتی جهانگردان را هم به این روستا میکشاند.
نام اصلیاش «خدیجه تجریشی» بود. پایش که به ارگ ناصرالدین شاه باز شد، فروغالسلطنه لقب گرفت و البته شاه به خاطر چشمان زیبایش او را «جیران» صدا کرد؛ طوری که سالها بعد اغلب زنان دربار یادشان رفت این سوگلی ناصرالدین شاه نام اصلیاش چه بود.
وقتی ناصرالدین شاه جیران را میبیند مشغول توت تکان برای دختران دیگر بود یک دل نه صد دل عاشقش میشه و به خواجه ها و پیش خدمتها فرمان داد بروند ببینند که اون دختر بالای درخت اسمش چیه و دختر چه کسیست .
به حکم قبله ی عالم جیران را بردند پیش خانمهای اندرونی و رخت و لباسش را عوض کردند و ملا باشی جیران را نودو نه ساله برای ناصرالدین شاه صیغه کرد.
او میخواست جیران را به زن عقدی خود در بیاورد اما چون چهار زن عقدی داشت ممکن نبود . شاه قاجار یکی از زنان عقدی خود را طلاق میدهد و جیران را به عقد خودش در آورد .
از مهارتهای جیران تیر انداز ماهری بود .ناصرالدین شاه هم در تمام فصلها ماهی دو تا سه بار به شکار میرفت جیران را با خودش میبرد .
جیران به شکار کبک علاقه داشت .بچه اول جیران کشته میشود دومین بچه اش هم میمیره جیران از غصه مرد و جنازه اش را به حرم شاه عبدالعطیم بردند اون جا دفن شد .باغی هم پشت مقبره ساختند به نام باغ جیران
ناصرالدین شاه تا سی سال بعد زنده ماند اما تا دم مرگ او را فراموش نکرد .بیشتر شبها خوابش را میدید . یک شب نزدیک سحر ناصرالدین شاه از خواب پرید و حکم کرد فوری وزیر مالیه را بیاورند .وزیر مالیه وقتی آمد ناصرالدین شاه به او گفت چرا قبر جیران تاریکه ؟
الان خواب جیران را دیدم به من میگفت به این زودی مرا فراموش کردی ؟ چرا قبرم بی چراغه ؟ وزیر مالیه جواب داد صدراعطم
مخارج روشنایی مقبره ی جیران را زده و میگوید خرج زیادیه ----چند سالیست جیران مرده و فبرش چراغ نمیخواهد .
ناصرالدین شاه به گریه افتاد و گفت : همین الان میری اون جا و چراغهای قبر جیران را روشن میکنی --قهوه خانه و آبدار خانه را راه بینداز -----ناصرالدین شاه در حرم حضرت عبدالعطیم تیر خورد خودش را به قبر جیران رساند و شعری از حافط خوانذ و جان داد .
مژده ی وصل تو کو که سر جان برخیزم
سپاس از شما
نطر یادتون نره