سنگ صبور

خدایا در تمام مراحل زندگی کمک حالمان باش

اسکندر مقدونی




اسکندر مقدونی پسر فیلیپ دوم مقدونی(جلوس ۳۳۶- فوت ۳۲۳ ق.م)، به سن ۲۰ سالگی پس از مرگ پدر بر تخت سلطنت مقدونیه جلوس کرد.


او توانست اسبی وحشی را که هیچ کس قادر به رام کردنش نبود رام کرده  و نام آن اسب را بوسفال نامید.این اسب بسیار پر قدرت و نترس بود و هیچکس جز اسکندر نمی توانست از آن سواری بگیرد.این اسب او را در تمام لشگرکشی هایش این اسب را همراه داشت تا اینکه در فتح هندوستان مرد.او شهری را به نام اسب شجاعش ساخت.


پدر اسکندر، فیلیپ یا فیلیپوس در جنگی که با یونان کرد پیروز گردید و پادشاه مقدونیه و تمام یونان شد.

در این جنگ که در محل خرونه روی داد دو سپاه به هم رسیدند و طلیعه ی صبح طرفین صف آرایی کردند.

فیلیپ فرماندهی جناح راست را به پسرش اسکندر داد و معاونان ممتاز را خود را در کنار او جا داد. فرماندهی جناح چپ را هم خود به عهده گرفت.

در این جنگ که طولانی بود تعداد زیادی از هر دو طرف کشته شدند و سرانجام پدر اسکندر در این نبرد پیروز شد. بعدها هنگامی که فیلیپ وارد نمایشگاهی جهت تماشای صورت دوازده الهه می شد و تمام انظار متوجه بود شخصی پوزانیاس)نام قمه ای به تن او فرو کرد و پادشاه افتاد و درگذشت.


پس از مرگ فیلیپ اسکندر بر تخت سلطنت جلوس کرد. وی مردی باهوش و مطلع از آداب و علوم عصر خود و دارای عزمی قوی و همتی بلند بود.

اسکندر در بهار سال ۳۳۴ با ۴۰ هزار تن به عزم تسخیر ایران از هلسپونت(داردانل) گذشت و رهسپار آسیای صغیر گردید و پس از جنگی که در گرانیکوس کرد، مستملکات یونان را به تصرف درآورد.

وی از کاپادوکیه گذشت و وارد جلگه های کیلیکیه شد و در ایسوس کنار خلیج اسکندرون با سپاهیان ایران جنگید و پیروز گشت.

پس از این رویداد داریوش سوم پادشاه ایران پیشنهاد صلح داد ولی او نپذیرفت و به سوی سوریه رفت و پس از تسخیر آن نواحی به جانب مصر روانه شد و آن کشور را گرفت.


اسکندر پس از فتح مصر، در سال ۳۳۱ از مصر به سوریه بازگشت و از آنجا رهسپار بین النهرین گردید و در جلگه گوگامل نزدیک اربل جنگ شدیدی بین سپاهیان اسکندر و لشکریان داریوش درگرفت و این بار هم اسکندر فاتح شد. پس از آن به تدریج ایران به دست اسکندر افتاد. وی خود را شاهنشاه ایران خواند و دختر داریوش را به زنی گرفت.


اسکندر پس از تصرف ایران راهی هندوستان شد و تا دره ی پنجاب پیش رفت و در ۳۲۴ به ایران بازگشت و رهسپار بابل گردید، ولی بر اثر خستگی و تحمل مشقات و تبی که از باتلاق های جنوبی بر او عارض شده بود در سن ۳۲ سالگی در قصر نبوکد نصر در بابل درگذشت.
در سن ۳۲ سالگی درگذشت

جنازه او را به اسکندریه برده و به خاک سپردند.

اسکندر به انتشار تمدن و زبان یونانی در شرق بسیار کمک نمود و افزون بر ۶۰ شهر به نام اسکندریه در نقاط مختلف بنا نهاد.

در طول تاریخ اسکندر برای روم   نماد قدرت واقتدار بوده است؛ ولی برای ایرانیان نماد خونخواری و خرابی است. چنانچه به علت کشتار و خرابی‌های به بار آورده، در ایران وی را اسکندر گجسته (ملعون) می‌نامند


استاد او ، ارسطو ، فیلسوف معروف یونانی بود. 

اعتیاد اسکندر به الکل گاه باعث می‌شد در حال مستی حتی نزدیکترین افراد، از جمله یکی از نزدیکترین دوستانش را بقتل برساند؛ یا مجموعه    تخت جمشید  که از بزرگ‌ترین میراث دنیای قدیم بود را به اتش بکشد.



۹۳/۰۹/۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی