عضویت در گروه

سوسن خواننده آهنگ معروف دوست دارم 

گل اندام طاهر خانی در سال 1319 در قصر شیرین کرمانشاه چشم به جهان گشود .

در 14 اردیبهشت 1383 در لوس آنجلس درگذشت 

نام پدرش ابراهیم  که در تصادف کشته شد 

نام مادرش بلغیس که بعد از مرگ پدرش به تهران آمدند و مادرش هم به علت بیماری وبا درگذشت و سوسن تنها ماند .

سوسن چون سواد نداشت شعر را حفظ میکرد و میخاند ابتدا در کافه ها میخاند با نام هنری سوسن

و آهنکهای خوانندگان چون قمرالملوک / دلکش ... را میخاند

و توسط جمیله به کاباره ها راه پیدا کرد . تا جائی که توانست در شکوفه نو برنامه اجرا کند .

سوسن خواننده قبل از انقلاب بود که بعد از انقلاب  مجبور به ترک وطن شد .

مدتی در انگلیس بود البته به کمک فریدون فرخزاد چرا ؟ به علت این که جا و مکان نداشت فرخزاد از او خواست برود و پیش او مدتی زندگی کند .

او مدتی پیش فرخزاد ماند تا کمی سرو سامان گرفت  .

سوسن هیچگاه ازدواج نکرد و علتش هم معلوم نشد اما پسری را سر پرستی اش را به عهده گرفت و خرج تحصیلش را داد .

سوسن در زمان خود بسیار طرفدار داشت و بیشتر طرفدارانش را قشر خاصی تشکیل میدادند

البته برای همه ی ایران آهنگهایش خاطره ها داشت

اما قشر خاصی  راننده های بیابان امکان نداشت که از این خواننده کاستی در ماشین خود نداشته باشند .

او ساده و با سوز میخواند گوئی غمی از درون تمامی وجودش را آتش میزد .

سوسن اشتباهی که مرتکب شد این بود که بعد از انقلاب از ایران رفت .

و در خارج از کشور آواره و دربدر شد .

طوری که میگفت اگر یک بار دیگر متولد شوم هرگز خوانندگی را انتخاب نمی کردم . سوسن و آغاسی لاله زار را از آن خود کرده بودند .بسیار معروف و محبوب دلها بود .

چنان با سوز و از ته دل میخواند که شنونده را از خود بی خود میکرد .

در زمان خود بیشتر در آمدش را به خانواده های بی بضاعت شیر خوار گاه و بچه های یتیم اختصاص میداد. و اندکی را برای رفع و رجوع احتیاجات خود برمیداشت  . دست خیر داشت و کمک به محرومان میکرد

 بسیار خوب درخشید ولی عاقبت در غربت درگذشت .

او بر اثر آسیبی که از ناحیه دست دیده بود و پول درمان نداشت که دستش را معالجه کند آنقدر به این بیماری بی تفاوت شد که او را از پای در آمد .

سوسن را یک پزشگ ایرانی مجانی معالجه کرد  و دستش خوب شده بود اما در همان بیمارستان سکته کرد  و دار فانی را وداع گفت .

سوسن خواننده ی کوچه و بازار بود . صدای او از هر مغازه و از کوچه و پس کوچه های شهر شنیده میشد .

آوازه ی شهرتش همه جا پیچیده بود . سر در مغازه ها / کاباره ها / قهوه خانه ... عکس و پوستر های  او آویزان بود . .. یک سوسن بود یک لاله زار 

سوسن به دربار هم راه پیدا کرد و از دست همسر شاه سابق هدایائی گرفت که همه را وقف محرومین و ساختن بیمارستانی در زادگاه خود کرد .

در غربت مرد ---

وتوسط هنرمندان مراسم خاکسپاری  بسیار با شکوهی برگزار شد .

منتها  مشخص شد  هنرمندان برای خودنمائی این کار را کردند .

چرا که  به خودشان زحمت ندادند برای این بیچاره یک سنگ قبر بگذارند که اکنون معلوم نیست کجا دفن شده است .

همه جا تظاهر حتی در مردن ....


وقتی هم مرد عده ای فرصت طلب امضای سوسن را جل کردند  تا از آن چه از سوسن باقی مانده است مثل لباسهایش را بالا بکشند که دستشان رو شد .

آنها گفته بودند که خود سوسن وصیت کرده است که لباسهایش را به آنها بدهد .

چقدر بدبخت که به لباسهای یک مرده گیر داده بودند . انگار مجبورند از کشورشان خارج شوند و به نکبتی بیفتند که برای لباسهای یک مرده امضای او را جل کنند .

زمان زنده بودن هیچیک از همکارانش سری به او نزدند وقتی مرد شدند خیر خواه ....

خود سوسن در مصاحبه ای گفته بود وقتی من مردم کسی برای من گل نیاورد .

اما در تشیح جنازه ی سوسن فقط گل بود که از همه طرف به آن جا سرازیر شده بود .

اگر در زنده بودن سوسن همین خواننده ها به او سر میزدند شاید امروز زند ه بود . اما نمی دانم چرا ایرانی تا از مرز میروند اونور یادشان میرود که یک ایرانی هستند ....

هیچ کجا وطن خود آدم نمی شود .

آشفته دلی خسته در آن خلوت خاموش ---آن جا بنویسید که او زاده ی غم بود ----آزاده زغمهای جهان گشت فراموش...........

نمیدانم پسری که سرپرستیش را به عهده گرفت چرا حتی واسه دفن مادرش نیامد ه بود  روزگار ه دیگه چه میشود کرد .

واقعا آشفته دل بود و خسته ---خسته از همه چیزو همه کس

  خیلی بدبختی در زندگی کشید  از همان بچه گی ...

مخصوصا زمانی که جلای وطن کرد.

روحش شاد