سنگ صبور

خدایا در تمام مراحل زندگی کمک حالمان باش

پندهای 22 گانه زرتشت ...

پیامبر بزرگ آریاییان 3700سال پیش آنها را به ما آموخته 

سخنان کوروش کبیر در مورد سعادت زندگیو به یادگار گذاشته است .


1- آن چه را گذشته است فراموش کن و بد آن چه نیامده است رنج و اندوه مبر 

2- هیچ کس را تمسخر نکن ...

3-پیش از پاسخ دادن بیندیش 

4- نه به راست و نه دروغ هرگز قسم مخور 

5- خود برای خود همسر برگزین 

6- به ضرر کردن کسی خشنود مشو 

7- از هر کس و از هر چیز مطمئن مباش 

8- تا جائی که میتوانی از مال خود داد و دهش نما 

9- کسی را فریب مده تا دردمند نشوی 

10- بی گناه باش تا بیم نداشته باشی 

11-فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی 

12 -سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی 

13- با مردم یگانه باش تا سر آمد و مشهور شوی 

14- راستگو باش تا پایدار باشی 

15- فروتن باش تا دوست بسیار داشته باشی 

16- دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی 

17- نیک باش تا زندگانی به نیک گذرانی

18- جوانمرد باش تا آسمانی باشی 

19- در دین و مذهب افراط نکن تا پاک گردی 

20-هرگز ترش رو و بد خو مباش 

21- روان خود را به خشم و کینه آلوده مساز

22-مطابق وجدان خود رفتار کن که کامروا شوی ...

۲۴ بهمن ۰۱ ، ۲۰:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آخرین جملات کوروش کبیر قبل از مرگ ....

آخرین جملات سخنان کوروش کبیر در مورد سعادت زندگیکوروش کبیر :

تابوتم را پزشگان حمل کنند تا همه بدانند هیچ طبیبی نمیتواند جلوی مرگ را بگیرد .

بدنم را بدون تابوت به خاک بسپارید تا اجزای بدنم را خاک ایران را تشکیل دهد .

تمام طلاهایم را در مسیر حرکتم بریزید تا مردم بدانند مال دنیا نتوانست نجاتم دهد !

دستانی که کمک میکنند پاک تر از دستانی هستند که رو به آسمان دعا میکنند ...

واقعا وقتی آدمی فقط دو متر کفن با خود میبرد شاه و گدا هم ندارد پس حرص و طمع برای چیست ؟!

۲۴ بهمن ۰۱ ، ۱۹:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پیش بینی نیوتن در مورد پایان دنیا ......

نیوتن

آیا   به راستی  دنیا در سال 2060 پایان میپذیرد ؟!نظر  شما ....

ادامه مطلب...
۲۴ بهمن ۰۱ ، ۱۹:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فلوس :

Image result for عکس گیاه فلوس


ادامه مطلب...
۲۴ بهمن ۰۱ ، ۱۹:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

محمد علی فردین که بود....

محمد علی فردین :ملقّب به ذُکاءُالمُلک، 

 ملی‌گرا، تجددخواه، روشن‌فکر، مترجم، ادیب و سخن‌شناس، فیلسوف، تاریخ‌دان، روزنامه‌نگار، سیاست‌مدار، دیپلمات، نماینده و رئیس مجلس، وزیر و نخست‌وزیر ایران بود.


 وی نقش مهمی در تأسیس دانشگاه تهران داشت و همچنین او پایه‌گذار و نخستین رئیسِ فرهنگستان ایران ا

نخستین رئیس فرهنگستان ایران بود . 

چندین اثر مهم ادبی را تصیح کرد که :

مشهورترین آن کلیات سعدی بود . .

 نخستین کتاب در مورد فلسفه ی غرب را او نوشت . ا

او در مورد تاریخ ایران باستان و اقتصاد و حقوق نوشته است . 


نقش مهمی در انقراض پادشاهان قاجار داشت و سلطنت را از قاجار به پهلوی اول و بعد پهلوی دوم ...

با رضاشاه ختلاف پیدا کرد و از سیاست کنار گرفت و به کارهای علمی پرداخت .

در شهریور ۱۳۲۰  در جنگ جهانی دوم .

ایران را اشغال کردند، رضا شاه مجدداً از فروغی برای قبول نخست‌وزیری دعوت کرد و پس از گذشت چند سال، دوباره او را به سیاست بازگرداند.


برکناری رضاشاه در زمان اشغال ایران توسط متفقین و انتقال قدرت به فرزند او، ایران به جمع حامیان متفقین پیوست و خطرات احتمالی جنگ میان ایران و متفقین، مانند تجزیهٔ ایران توسط متفقین مرتفع شد.ن نخست وزیر انجام داد ..

متولد : 1321 پنجم آذر تهران 

نام پدر : محمد حسین فروغی



۲۴ بهمن ۰۱ ، ۱۴:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نصیحت آتاتورک به محمد علی فروغی نخست وزیر زمان پهلوی :

Image result for عکس محمد علی فروغی


ادامه مطلب...
۲۴ بهمن ۰۱ ، ۱۴:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آیا میدانید خانم اعتضادی کیست ؟!

نویسنده شاعر  -روزنامه نگار و ...


ادامه مطلب...
۱۸ بهمن ۰۱ ، ۲۰:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خرافه و نادا نی مردم حد و اندازه ندارد میگی نه : ....

سینوهه:

سینوهه شبی را به مستی کنارنیل  به خواب میرود . 

 صبح روز بعد یکی از برده های مصر که گوش ها و بینی اش به نشانه ی بردگی بریده شده بود را بالای سر خودش میبیند .

 

سینوهه در ابتدا میترسد اما :

وقتی به بی آزار بودن آن برده پی میبرد  با او هم کلام میشود .

برده از سینوهه خواهش میکند او را سر قبر یکی از اشراف طالم و معروف مصر ببرد و چون سینوهه باسواد بود . کتاب صوتی و پی دی اف _ سینوهه _ میکاوالتاری – انتشارات کتابهای ممنوعه ...  

جملاتی که خدایان روی قبر آن شخص ظالم را نوشته اند برای او بخواند . 

سینوهه از برده سئوال میکند که :

چرا میخواهد  سرنوشت قبر این شخص را بداند ؟!

برده میگوید :

سالها قبل من انسان خوشبخت و آزادی بودم .

 همسر زیبا و دختر جوانی داشتم .

مزرعه پر برکت اما کوچک من در کنار زمین های بیکران یکی از اشراف بود .

روزی صاحب این قبر با پرداخت رشوه به ماموران فرعون زمینهای مرا به نام خودش ثبت کرد و مقابل چشمانم به همسر و دخترم تجاوز کرد و بعد از اینکه گوش و بینی مرا برید و مرا برای کار اجباری به معدن فرستاد .

سالهای سال از دختر و همسرم بهره برداری کرد و آنها را به عنوان خدمتکار فروخت و الان از سرنوشت آنها اطلاعی ندارم .

اکنون از کار معدن رها شده ام شنیده ام آن شخص مرده است و برای همین آمده ام ببینم خدایان روی قبر او چه نوشته اند ...


سینوهه با برده به شهر مردگان (قبرستان )  میرود و قبر نوشته ی آن مرد را این گونه میخواند :

او انسان شریف و درستکاری بود که همواره در زندگی اش به مستمندان کمک میکرد و ناموس مردم در کنار او آرامش داشت و او زمین های خود را به فقرامیبخشد و هر گاه کسی مالی را مفقود مینمود  او از مال خودش ضرر آن شخص را جبران میکرد و او اکنون نزد خدای بزرگ مصر ( آمون ) است و به سعادت ابدی رسیده است ...4


در اینئ هنگام برده شروع به گریه میکند و میگوید :

آیا او آنقدر انسان درستکار و شریفی بود و من نمی دانستم ؟ درود خدایان بر او باد ...

ای آمون مرا به خاطر افکار پلیدی که در مورد این مرد داشتم ببخش ...

سینوهه با تعجب از برده میپرسد که :

چرا غلیرغم این همه طلم و ستمی که بر تو روا شده باز هم فکر میکنی او انسان خوب و


 درستکاریست ؟!Image result for عکس سینوهه

برده میگوید :

وقتی خدایان بر قبر او این گونه نوشته اند من حقیر چگونه میتوانم خلاف این را بگویم ؟

بعدها سینوهه  در یادداشتهایش مینویسد :

آن جا بود که پی بردم حماقت نوع بشر انتها ندارد و در هر دوره می توان از نادانی و خرافه پرستی مردم استفاده کرد ...

۱۷ بهمن ۰۱ ، ۲۳:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نحسی کیو گرفت ؟؟!!!.....

مش تقی تو بیمارستان بستری بود . 

اهالی  روستا یک مینی بوسی دربست میگیرند و برای عیادت به بیمارستان بروند . 

16 نفر سوار شدند یک صندلی خالی ماند .

راننده که شرطش این بود که :

مینی بوس باید همه صندلیهاش پر شوند و نفری 5 تومان پرداخت کنند و مسافرا پذیرفتند 

خلاصه یه نفر مونده بود تا طرفیت تکمیل بشه که راننده گفت :

یکی دیگه بیاد حرکت میکنیم ...

اهالی گفتند :

دیگه کسی نیست فقط  ماییم !

راننده خواست حرکت کنه که :

  یکی از دور بدوبدو آمد طرف اتوبوس 

راننده گفت :آهای دیدی اون یه نفر هم جور شد.

اهالی گفتن ...

برو ولش کن این مش رجب نحسه اگه باهامون بیاد نحسی ما رو میگیره و اتفاق بد میوفته 

آقای راننده گفت :

من به این خرافات اعتقاد ندارم مهم صندلیهاست که تکمیل شد خدا را شکر ....

خلاصه که :

زور راننده به اهالی چربید 

مش رجب رسید به مینی بوس و در باز شد !

آهای پیاده شین مش تقی مرخص شده نمی خواد برید بیمارستان !!!!!

۱۷ بهمن ۰۱ ، ۲۳:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

میگویند ....

میگویند روزی رضا شاه پهلوی در راه سعد آباد  پیرمرد پیاده ای را دید و سوار اتومبیل خودش کرد و به مقصدش که تجریش بود رساند .

وقتی پیرمرد پیاده شد رضا شاه 100 تومان به او انعام داد . 

پیرمرد به رضا شاه گفت : 

قربانت بشوم من 100 تومان شما را نمیخواهم !

فقط امر بفرمائید تنها فرزندم را که به خدمت نظام برده اند معاف کنند که بدون کمک او چرخ زندگی مان لنگ مانده است !

رضا شاه گفت :

پدر جان این صد تومان را ببر به آن پدر سوخته ها رشوه بده حتما پسرت را معاف میکنند !!!!

۱۷ بهمن ۰۱ ، ۲۲:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰