سنگ صبور

خدایا در تمام مراحل زندگی کمک حالمان باش

معنی فروهر یا اهورا مزدا چیست ؟...

Image result for عکس نشان فروهر



ادامه مطلب...
۲۴ بهمن ۰۱ ، ۲۰:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پندهای 22 گانه زرتشت ...

پیامبر بزرگ آریاییان 3700سال پیش آنها را به ما آموخته 

سخنان کوروش کبیر در مورد سعادت زندگیو به یادگار گذاشته است .


1- آن چه را گذشته است فراموش کن و بد آن چه نیامده است رنج و اندوه مبر 

2- هیچ کس را تمسخر نکن ...

3-پیش از پاسخ دادن بیندیش 

4- نه به راست و نه دروغ هرگز قسم مخور 

5- خود برای خود همسر برگزین 

6- به ضرر کردن کسی خشنود مشو 

7- از هر کس و از هر چیز مطمئن مباش 

8- تا جائی که میتوانی از مال خود داد و دهش نما 

9- کسی را فریب مده تا دردمند نشوی 

10- بی گناه باش تا بیم نداشته باشی 

11-فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی 

12 -سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی 

13- با مردم یگانه باش تا سر آمد و مشهور شوی 

14- راستگو باش تا پایدار باشی 

15- فروتن باش تا دوست بسیار داشته باشی 

16- دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی 

17- نیک باش تا زندگانی به نیک گذرانی

18- جوانمرد باش تا آسمانی باشی 

19- در دین و مذهب افراط نکن تا پاک گردی 

20-هرگز ترش رو و بد خو مباش 

21- روان خود را به خشم و کینه آلوده مساز

22-مطابق وجدان خود رفتار کن که کامروا شوی ...

۲۴ بهمن ۰۱ ، ۲۰:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آخرین جملات کوروش کبیر قبل از مرگ ....

آخرین جملات سخنان کوروش کبیر در مورد سعادت زندگیکوروش کبیر :

تابوتم را پزشگان حمل کنند تا همه بدانند هیچ طبیبی نمیتواند جلوی مرگ را بگیرد .

بدنم را بدون تابوت به خاک بسپارید تا اجزای بدنم را خاک ایران را تشکیل دهد .

تمام طلاهایم را در مسیر حرکتم بریزید تا مردم بدانند مال دنیا نتوانست نجاتم دهد !

دستانی که کمک میکنند پاک تر از دستانی هستند که رو به آسمان دعا میکنند ...

واقعا وقتی آدمی فقط دو متر کفن با خود میبرد شاه و گدا هم ندارد پس حرص و طمع برای چیست ؟!

۲۴ بهمن ۰۱ ، ۱۹:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پیش بینی نیوتن در مورد پایان دنیا ......

نیوتن

آیا   به راستی  دنیا در سال 2060 پایان میپذیرد ؟!نظر  شما ....

ادامه مطلب...
۲۴ بهمن ۰۱ ، ۱۹:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فلوس :

Image result for عکس گیاه فلوس


ادامه مطلب...
۲۴ بهمن ۰۱ ، ۱۹:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

محمد علی فردین که بود....

محمد علی فردین :ملقّب به ذُکاءُالمُلک، 

 ملی‌گرا، تجددخواه، روشن‌فکر، مترجم، ادیب و سخن‌شناس، فیلسوف، تاریخ‌دان، روزنامه‌نگار، سیاست‌مدار، دیپلمات، نماینده و رئیس مجلس، وزیر و نخست‌وزیر ایران بود.


 وی نقش مهمی در تأسیس دانشگاه تهران داشت و همچنین او پایه‌گذار و نخستین رئیسِ فرهنگستان ایران ا

نخستین رئیس فرهنگستان ایران بود . 

چندین اثر مهم ادبی را تصیح کرد که :

مشهورترین آن کلیات سعدی بود . .

 نخستین کتاب در مورد فلسفه ی غرب را او نوشت . ا

او در مورد تاریخ ایران باستان و اقتصاد و حقوق نوشته است . 


نقش مهمی در انقراض پادشاهان قاجار داشت و سلطنت را از قاجار به پهلوی اول و بعد پهلوی دوم ...

با رضاشاه ختلاف پیدا کرد و از سیاست کنار گرفت و به کارهای علمی پرداخت .

در شهریور ۱۳۲۰  در جنگ جهانی دوم .

ایران را اشغال کردند، رضا شاه مجدداً از فروغی برای قبول نخست‌وزیری دعوت کرد و پس از گذشت چند سال، دوباره او را به سیاست بازگرداند.


برکناری رضاشاه در زمان اشغال ایران توسط متفقین و انتقال قدرت به فرزند او، ایران به جمع حامیان متفقین پیوست و خطرات احتمالی جنگ میان ایران و متفقین، مانند تجزیهٔ ایران توسط متفقین مرتفع شد.ن نخست وزیر انجام داد ..

متولد : 1321 پنجم آذر تهران 

نام پدر : محمد حسین فروغی



۲۴ بهمن ۰۱ ، ۱۴:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نصیحت آتاتورک به محمد علی فروغی نخست وزیر زمان پهلوی :

Image result for عکس محمد علی فروغی


ادامه مطلب...
۲۴ بهمن ۰۱ ، ۱۴:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آیا میدانید خانم اعتضادی کیست ؟!

نویسنده شاعر  -روزنامه نگار و ...


ادامه مطلب...
۱۸ بهمن ۰۱ ، ۲۰:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خرافه و نادا نی مردم حد و اندازه ندارد میگی نه : ....

سینوهه:

سینوهه شبی را به مستی کنارنیل  به خواب میرود . 

 صبح روز بعد یکی از برده های مصر که گوش ها و بینی اش به نشانه ی بردگی بریده شده بود را بالای سر خودش میبیند .

 

سینوهه در ابتدا میترسد اما :

وقتی به بی آزار بودن آن برده پی میبرد  با او هم کلام میشود .

برده از سینوهه خواهش میکند او را سر قبر یکی از اشراف طالم و معروف مصر ببرد و چون سینوهه باسواد بود . کتاب صوتی و پی دی اف _ سینوهه _ میکاوالتاری – انتشارات کتابهای ممنوعه ...  

جملاتی که خدایان روی قبر آن شخص ظالم را نوشته اند برای او بخواند . 

سینوهه از برده سئوال میکند که :

چرا میخواهد  سرنوشت قبر این شخص را بداند ؟!

برده میگوید :

سالها قبل من انسان خوشبخت و آزادی بودم .

 همسر زیبا و دختر جوانی داشتم .

مزرعه پر برکت اما کوچک من در کنار زمین های بیکران یکی از اشراف بود .

روزی صاحب این قبر با پرداخت رشوه به ماموران فرعون زمینهای مرا به نام خودش ثبت کرد و مقابل چشمانم به همسر و دخترم تجاوز کرد و بعد از اینکه گوش و بینی مرا برید و مرا برای کار اجباری به معدن فرستاد .

سالهای سال از دختر و همسرم بهره برداری کرد و آنها را به عنوان خدمتکار فروخت و الان از سرنوشت آنها اطلاعی ندارم .

اکنون از کار معدن رها شده ام شنیده ام آن شخص مرده است و برای همین آمده ام ببینم خدایان روی قبر او چه نوشته اند ...


سینوهه با برده به شهر مردگان (قبرستان )  میرود و قبر نوشته ی آن مرد را این گونه میخواند :

او انسان شریف و درستکاری بود که همواره در زندگی اش به مستمندان کمک میکرد و ناموس مردم در کنار او آرامش داشت و او زمین های خود را به فقرامیبخشد و هر گاه کسی مالی را مفقود مینمود  او از مال خودش ضرر آن شخص را جبران میکرد و او اکنون نزد خدای بزرگ مصر ( آمون ) است و به سعادت ابدی رسیده است ...4


در اینئ هنگام برده شروع به گریه میکند و میگوید :

آیا او آنقدر انسان درستکار و شریفی بود و من نمی دانستم ؟ درود خدایان بر او باد ...

ای آمون مرا به خاطر افکار پلیدی که در مورد این مرد داشتم ببخش ...

سینوهه با تعجب از برده میپرسد که :

چرا غلیرغم این همه طلم و ستمی که بر تو روا شده باز هم فکر میکنی او انسان خوب و


 درستکاریست ؟!Image result for عکس سینوهه

برده میگوید :

وقتی خدایان بر قبر او این گونه نوشته اند من حقیر چگونه میتوانم خلاف این را بگویم ؟

بعدها سینوهه  در یادداشتهایش مینویسد :

آن جا بود که پی بردم حماقت نوع بشر انتها ندارد و در هر دوره می توان از نادانی و خرافه پرستی مردم استفاده کرد ...

۱۷ بهمن ۰۱ ، ۲۳:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نحسی کیو گرفت ؟؟!!!.....

مش تقی تو بیمارستان بستری بود . 

اهالی  روستا یک مینی بوسی دربست میگیرند و برای عیادت به بیمارستان بروند . 

16 نفر سوار شدند یک صندلی خالی ماند .

راننده که شرطش این بود که :

مینی بوس باید همه صندلیهاش پر شوند و نفری 5 تومان پرداخت کنند و مسافرا پذیرفتند 

خلاصه یه نفر مونده بود تا طرفیت تکمیل بشه که راننده گفت :

یکی دیگه بیاد حرکت میکنیم ...

اهالی گفتند :

دیگه کسی نیست فقط  ماییم !

راننده خواست حرکت کنه که :

  یکی از دور بدوبدو آمد طرف اتوبوس 

راننده گفت :آهای دیدی اون یه نفر هم جور شد.

اهالی گفتن ...

برو ولش کن این مش رجب نحسه اگه باهامون بیاد نحسی ما رو میگیره و اتفاق بد میوفته 

آقای راننده گفت :

من به این خرافات اعتقاد ندارم مهم صندلیهاست که تکمیل شد خدا را شکر ....

خلاصه که :

زور راننده به اهالی چربید 

مش رجب رسید به مینی بوس و در باز شد !

آهای پیاده شین مش تقی مرخص شده نمی خواد برید بیمارستان !!!!!

۱۷ بهمن ۰۱ ، ۲۳:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰